وادوش، وادوشا، بادوشا، تراز خلاقیت و ابتکار مختابادهای البرز شرقی در استفاده بهینه از نیروی انسانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشگاه خوارزمی دانشجوی دوره دکترا. محقق و پژوهشگر

چکیده

یکی از شیوه‌های کوچ نشینی در البرز شرقی، مختابادی است. ویژگی مهم این نوع دامداری سنتی مبتنی بر کوچ، عدم حضور زنان در فعالیت‌های دامداری است. زن‌ها در تمام طول سال در روستا و احیاناً در شهر می‌مانند و نقشی در امور دامداریِ خارج از روستا ندارند. بنابراین دامداران، در دوره استقرار ییلاقی- که دوره شیردوشی و تهیه فرآورده‌های لبنی است- مردان ماهری را که در امر شیر دوشی و تهیه لبنیات، مانند کندیل زنی و کشک زنی و تهیه قره‌قروت مهارت دارند، استخدام می‌کنند. این افراد در میان دامداران مناطق البرز شرقی ایران به مخته‌باد، مختاباد، مختاباذ و مخته‌باذ نامبردار هستند. در این شیوه اوج مشارکت دامداری مشاهده می‌شود. در این سیستم، دامداران دام‌های خود را در گله مشترکی گرد می‌آورند، مشترکاً به چرا می‌برند، چوپان مشترک می‌گیرند، مشترکاً شیر دوشی می‌کنند، به کمک هم لبنیات درست می‌کنند و مشترکاً مخارج می‌پردازند و در آخر نیز تمامی درآمدها را نسبت به سهم هر کس از گله اشتراکی تقسیم می‌کنند.
 وادوش، وادوشا، بادوشا یا تراز، افزون بر این از جشن‌های دامداری این منطقه به شمار می‌رود، در شمار یکی از مهم‌ترین تعاونی‌های سنتی دامداران و مختابادها نیز محسوب می‌شود.
 این آیین که در اواسط دوره شیردوشی برگزار می‌شود بیانگر نوعی از مشارکت و یاریگری است که دامداران در استفاده بهینه از نیروی انسانی به کار گرفته‌اند. نوشتار پیش رو می‌کوشد با تکیه بر روش توصیف و تحلیل، به معرفی و تحلیل ویژگی‌های مردم شناسانۀ این آیین در میان گله‌داران البرز شرقی در استان سمنان بپردازد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

جامعه سنتی ایران از گذشته‌های دور، در موارد گوناگون و برای مقابله با دشواری‌های زندگی اجتماعی از روش‌های (تکنیک‌های) یاریگری و تعاونی بهره جسته و در این زمینه صاحب نمونه‌های گوناگون و مختلفی از همیاری و تعاون است. فقر اقتصادی، فقدان امنیت، شرایط اقلیمی و جغرافیایی دشوار از سویی و فرهنگ یاری‌دوست و پر اخوت اسلامی از سوی دیگر، در درازنای زمان روستاییان و کوچ‌نشینان ایران را هر چه بیشتر به هم وابسته کرده است. برخورد سازنده و هشیارانه با این دشواری‌ها چه در زمینه مبارزه با طبیعت و سایر عرصه‌های اجتماعی به آفرینش شکل‌های بسیار متنوع و ساز گاری از یاریگری‌ها و تعاونی‌های سنتی در جامعه ایران انجامیده است.

شیوه‌های مشارکت و یاری‌گری در بهره برداری در مناطق مختلف ایران متناسب با فرهنگ و شرایط محیطی آن منطقه اتخاذ گردیده و در نهایت یک نظام بهره برداری پایدار را پدید می‌آورد که ریشه در دانش بومی و تجربه‌های شغلی قرن‌های گذشتۀ این مرز و بوم دارد و تا جامعه پا بر جاست به عنوان پایه فرهنگی و فنی به تکامل ادامه می‌دهند (راسخی 1393: 228).

کمبود مطالعات همه جانبه درباره جامعه بومی و از آن جمله کمبود مطالعات جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی، به ویژه جامعه‌شناسی روستایی و مردم شناسی اقتصادی درباره جوامع روستایی و ایلی ایران در گذشته، عملاً آسیب‌های گوناگون و جبران ناپذیری پدید آورده است؛ آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی و روانی که جبران آنها اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود (فرهادی 1373: 10). سیاست‌ها و برنامه ریزی‌های نادرست، جهل و بی‌توجهی درباره شرایط اقلیمی و اجتماعی خودی و شناخت ناقص درباره شرایط و امکانات بیگانه، سبب نابودی بسیاری از تأسیسات کشاورزی و بر هم زدن و تضعیف سازمان‌ها و شیوه‌های تعاونی سنتی شده است بی آنکه سازمان‌های کارآمدتر و شیوه‌های مؤثر و مطمئن‌تری جایگزین آنها شود.

از قرن‌ها پیش دامداران به نقش مشارکت و همیاری در امور گله داری پی برده‌اند. لذا بسیاری از کارها را به صورت گروهی انجام می‌دادند. این همیاری در بین گله داران در قالب نظریه‌ای با عنوان «سهولت اجتماعی» مطرح می‌شود. این اصطلاح بیانگر این است که عمل مشترک تأثیری مفید دارد. بر اساس این نظریه اعمال یک فرد در حضور سایر افرادی که همان عمل را انجام می‌دهند تسهیل می‌شود (زایونگ 1368: 41). آزمایش‌های متعدد نشان می‌دهد که کار مشترک و همکاری، سطح کلی انگیزه را بالا برده، موجب افزایش کارکرد «عاملان مشترک» و همکاران می‌گردد. (فرهادی 1397: 145).

بنابراین در روان‌شناسی جانوری و روان‌شناسی اجتماعی و جامعه شناسی با مفاهیمی همچون «سهولت اجتماعی» و مفهوم «نیروی گروه»، که بیشتر از حاصل جمع تک‌تک افراد است و در اقتصاد نوین و توسعه تحت عنوان سرمایه اجتماعی و مشارکت (یاریگری) و در انسان شناسی با عنوان «پتانسیل فرهنگی»[1] بازنمود شده است (فرهادی 1397:41).

 این گونه تعاونی‌ها و همیاری‌ها، شبکه‌ای از پیوندهای اجتماعی نامرئی را در جامعه به وجود می‌آورند که سبب می‌شود تا همبستگی اجتماعی و در نتیجۀ آن سرمایه اجتماعی افزایش یابد (فیروز روز و همکاران،1395: 673). شرایط طبیعی و اجتماعی ما به نحوی است که اصولاً بدون همیاری و صرفه جویی، افزایش تولید در حد صادرات و در نتیجه توسعه فرهنگی اجتماعی– اقتصادی امکان ناپذیر نیست. در طول قرون متمادی، همیاری در همه ابعاد جزو ویژگی‌های فرهنگی ما بوده است. سازمان‌های همیار، اساس ساختار فرهنگی ما را تشکیل می‌داده‌اند (پاپلی یزدی، 1377: 25).

از گذشته‌های دور در ایران، نمونه‌های بسیار از همکاری و همیاری و تولید جمعی نظیر بنه، صحرا، حراثه و واره، بلوک، گالشی و گاو میش داری (فرهادی، 1387: 41) وجود داشته است. همه این انواع تعاونی‌های یاد شده دارای یک اصل مهم بوده و آن این که استقلال اقتصادی افراد را حفظ می‌کردند و مالکیت افراد را به خطر نمی‌انداختند (طالب،1391: 26). در بین ایلات و عشایر استان سمنان، تعاونی سنتی متعددی رواج دارد از جمله این نظام‌های سنتی می‌توان به «واره» نزد زنان عشایری و روستایی، «ورابریم» (پشم چینی بره‌ها)، تُلُم زنی (کره گیری سنتی)، چرای نوبتی گله‌ها و موارد دیگر اشاره کرد. یکی از مهم‌ترین و ناشناخته‌ترین تعاونی‌های سنتی در بین دامداران البرز شرقی استان سمنان «وادوش» است. در این نظام سنتی دامداران با تعداد دام نابرابر به عضویت تعاونی در می‌آیند و در روز مشخص معمولاً یک جمعه در اواخر خرداد یا اوایل تیر ماه هر یک از دامداران دام‌های خود را جداگانه می‌دوشند که معیاری است برای تقسیم محصولات لبنی تولید شده. این روز نزد دامداران یک جشن نیز محسوب می‌شود.

پیشینه تحقیق

 پاپلی یزدی (1377) از مختابادها تحت عنوان اوج مشارکت در دامداری سنتی نام می‌برد و به ویژگی‌های این شیوه از دامداری سنتی در منطقه پشت بسطام شاهرود می‌پردازد وی در این مقاله به «وادوش» اشاره کرده است.

رنجبر و شاه حسینی (1379) به بررسی زندگی مختابادها و شیوه مختابادی در مناطق شمالی دامغان (چهارده کلاته (دیباج) و بادله کوه) پرداخته‌اند. محققان در مقاله خود از وادوش به عنوان روایت مردانه واره یاد کرده‌اند که در نظام دوشش، روزی را در میانه فصل شیردوشی انتخاب می‌کنند تا هر مالک دام‌های خود را جداگانه بدوشد و سهم خود را از محصولات لبنی تولید شده مشخص نماید. بارانی (1382) در رساله دکتری خود به مبحث وادوش بین دامداران البرز شرقی پرداخته که در این نظام سنتی تعاون، دامداران با تعداد دام نابرابر به عضویت تعاونی در می‌آیند. وی به مقایسه دو روش شاخ شماری و وادوش پرداخته و به این نتیجه رسیده است که بر اساس باور مردم پیمانه کردن شیر حقوق واقعی اعضا را بهتر از شاخ شماری تضمین می‌کند

نادری (1389) آیین وادوش را نزد دامداران و مختابادهای روستای میغان از توابع بخش بسطام شهرستان شاهرود شرح داده است.

شاه حسینی (1394) آیین وادوش در روستای ارمیان شهرستان میامی را معرفی کرده است و عرف‌ها و مقررات آن را برشمرده است.

در این گفتار تلاش شده است تا حد امکان به معرفی بیشتر این تعاونی سنتی، پراکندگی جغرافیایی و ویژگی‌های آن پرداخته شود.

تعاریف و موقعیت جغرافیایی منطقه

 در محدوده‌ای در البرز شرقی از شمالی‌ترین نقطه شهرستان مهدی شهر شامل فولاد محله و آبادی‌های دره شورتنگه تا آبادی‌های دره تویه دروار در شمال غرب شهرستان دامغان و روستاهای آستانه و آهوانو، تویه رودبار و شهر دیباج در شمال دامغان و غالب روستاهای منطقه پشت بسطام شامل روستاهای ابرسج، میغان، تاش، نکارمن، قلعه نوخرقان، ابر، چارطاق پرو و خیج و شهرهای مجن و کلاته خیج و روستاهای سرحدات میامی (ارمیان، قدس، کلاته اسد، جودانه و محمد آباد)، شیوه‌ای از زندگی کوچندگی رواج دارد که به مختابادی یا مخته‌بادی[2] مشهور است. اقتصاد این کوچندگان بر پایه دامداری سنتی استوار است و به پرورش گوسفند و بز اشتغال دارند.

 ویژگی مهم این نوع دامداری سنتی مبتنی بر کوچ، عدم حضور زنان در فعالیت‌های دامداری است. زن‌ها در تمام سال در روستا و احیاناً در شهر می‌مانند و نقشی در امور دامداری خارج از روستا ندارند. از این رو دامداران، در دوره استقرار ییلاقی- که دوره شیردوشی و تهیه فرآورده‌های لبنی است- مردان ماهری را که در امر شیر دوشی و تهیه لبنیات مانند کندیل زنی و کشک زنی و تهیه قره‌قروت مهارت دارند، استخدام می‌کنند. این افراد به مخته‌باد، مختاباد، مختاباذ و مخته‌باذ نامبردار هستند. در این شیوه اوج مشارکت دامداری مشاهده می‌شود. در این سیستم، دامداران دام‌های خود را در گله مشترکی گرد می‌آورند، مشترکاً به چرا می‌برند، چوپان مشترک می‌گیرند، مشترکاً شیر دوشی می‌کنند مشترکاً لبنیات درست می‌کنند و مشترکاً مخارج می‌پردازند و در پایان نیز تمامی درآمدها را نسبت به سهم هر کس تقسیم می‌کنند.

 گروهی از این دامداران همانند عشایر چهارده کلاته، مجن، ابرسج، تاش و میغان، کوچ بلند و طولانی دارند و در زمره عشایر برون کوچ قرار می‌گیرند. آن‌ها در دوره قشلاقی به مناطق گرمسیری استان‌های گلستان و خراسان شمالی کوچ می‌کنند. اما تعدادی بیشتری از آنها کوچ کوتاه دارند و در فاصله کمتر از 50 کیلومتر در اطراف آبادی‌های خود ییلاق و قشلاق می‌کنند.

روش تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش «تلفیقی از دو روش میدانی و اسنادی» بوده است. در مرحله اول به کلیه اسناد و مدارکی که تاکنون در باره وادوش منتشر شده، مراجعه شد و مباحث آن در پیشینه تحقیق ارائه گردید. اما عمده کار به شیوه میدانی انجام گردید.

نگارنده در تابستان 1396 در دوره شیر دوشی دام‌ها، از آرام‌ها (ییلاق‌ها)ی مختابادهای شمال شهرستان‌های شاهرود و دامغان و مهدی شهر در ارتفاعات البرز شرقی، همچنین آرام‌های سرحدات شهرستان میامی بازدید کرد و با دامداران و مختابادهای خبره این مناطق مصاحبه کرده است. جامعه آماری تحقیق، دامداران کوچنده‌ای بودند که به شیوه مختابادی روزگار می‌گذرانند.

 محقق با حضور در آرام‌های مختابادها، آیین وادوش را از نزدیک مشاهده نموده و با مختابادهایی که در حال شیردوشی و تهیه فرآورده‌های لبنی بودند، مصاحبه نیمه ساختار یافته داشته و عکس و تصویر تهیه کرده است. افزون بر این، پس از دوره وادوش با هدف تکمیل اطلاعات لازم و آگاهی از چگونگی این آیین در بین عشایر مذکور، با برخی از دامداران در روستاهای محل سکونت آنها مصاحبه کرده است. در برخی از موارد خود نیز در این کار با آنها مشارکت داشته است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند (مبتنی بر هدف) و تکنیک گلوله برفی استفاده شده و تا رسیدن به اشباع، انتخاب نمونه‌ها ادامه یافت.

یافته‌ها

1- شیوه شیردوشی

گلۀ زایی (شیرده) هر روز برای دوشیدن ساعت ده صبح به آرام می‌آید. مختابادها دام‌ها را می‌دوشند. روش دوشیدن در بین مختابادها با سایر کوچندگان متفاوت است. در روش‌های دیگر معمولاً یک دام توسط یک زن و در برخی موارد توسط یک مرد دوشیده می‌شود که متعلق به خود آنهاست. اما در این شیوه دام (گوسفند و بز) همۀ کسانی که در بره[3] حضور دارند، بدون توجه به این که دام به کدام یک از شرکا تعلق دارد، دوشیده می‌شود. مرد اول که سنگ دُم بره نام دارد دام را می‌دوشد ولی تمام شیر آنها را نمی‌دوشد. مرد دوم همان دام را باز می‌دوشد و مرد سوم کار را تمام نموده اصطلاحاً پاک‌دوش می‌کند. به بیان دیگر، یک دام توسط دو و گاهی سه نفر دوشیده می‌شود.

2- زمان شیردوشی

شیردوشی در بین بیشتر دامداران کوچنده منطقه، از شصتم عید در آرام‌ها شروع و با توجه وضعیت مراتع (مساعد بودن یا نامساعد بودن) به مدت 60 تا 90 روز ادامه می‌یابد. شیردوشی به عهده مختابادهاست. مختاباد اغلب در طول دوره شیردوشی روزانه یک نوبت دام‌ها را می‌دوشند. شیر دوشی از ساعت 10 شروع می‌شود و با توجه به تعداد شیردوش‌ها و شمار دام‌های شیرده بین دو تا سه ساعت به طول می‌انجامد.

3- تعداد شیر دوش‌ها در شیوه مختابادی

 همان‌طورکه پیش‌تر اشاره شد شیردوشی در سیستم مختابادی کاری مردانه است. تعداد شیر دوش‌ها که در «بره» که کار شیردوشی را انجام می‌دهند، کمتر از سایر شیوه‌هاست. سایر دامداران در شیوه‌های کوچندگی و نیمه کوچندگی هر تعداد دام که داشته باشند، موظف‌اند دام‌هایشان را خودشان بدوشند. اما در شیوه مختابادی، چکانه‌ها (دامداران خرده پا) در کار شیردوشی نقشی ندارند. این کار در کنار اموری مانند کَندیل زنی، تهیه کشک و سیچوی و... به عهده مردان ماهری به نام مختاباد نهاده شده است.

4- تعداد دفعات شیردوشی در طول روز

 مختابادها برخلاف کوچندگان و نیمه کوچندگان، دام‌هایشان را در طول شیردوشی تنها یک بار و آن هم نزدیک ظهر (ساعت 10 صبح) می‌دوشند. در صورتی که در سایر شیوه‌ها دامداران در دو نوبت صبح و عصر دام‌ها را می‌دوشند. اما در برخی از مناطق از جمله فولاد محله و تویه دروار، دام‌ها در دو نوبت دوشیده می‌شوند. در فولاد محله به نوبت صبح «صُبدُم» و در تویه دروار «صُب دام» و به نوبت عصر در فولاد محله «نِماشُن دام» و در تویه دروار «نُماشان دام» گفته می‌شود.

5- زمان وادوش

مراسم وادوش در وسط فصل شیر دوشی قرار دارد. به طور معمول دوره شیر دوشی 90 روز است. بنابراین روز وادوش در روز چهل و پنجم شیردوشی صورت می‌گیرد. در ارمیان حدود 20 روز بعد از آغاز شیردوشی و در مجن 15 روز بعد از «دام و دوش» وادوش برگزار می‌شود.

 6- تعیین میزان شیر هر یک از شرکا

برای این که میزان شیر هر یک از شرکا به طور دقیق مشخص شود، در اواسط دورۀ شیردوشی، روزی را تعیین می‌کنند تا هریک از شرکا، دام خود را جداگانه بدوشند تا از میزان شیر دام خود آگاه شود. این روز در اصطلاح «وادوش[4]» نام دارد.[5]

معمولاً گله‌های هر «آرام» (اردوگاه تابستانه) در مالکیت یک یا چند دامدار عمده (ارباب) و تعداد بیشتری چکانه (خرده پا) است. چکانه‌ها در آرام حضور ندارند و شیردوشی دام‌ها به طور اشتراکی به عهده مختابادهاست. حضور چکانه‌ها در آرام اصلاً صرفه اقتصادی ندارد. برای نمونه فردی که تنها 4 یا 5 رأس دام شیرده در آرام دارد، غیر عقلایی است که هر روز برای شیر دوشی به آرام بیاید و دام‌هایش را جداگانه بدوشد. بنابراین این کار را با پرداخت دستمزد به مختابادها واگذار می‌کند. اما برای این که میزان شیر هر کدام از دامداران دقیق مشخص شود یک روز مشخص را به نام وادوش تعیین می‌کنند. به عبارت دیگر در شیوه مختابادی چون گله متعلق به افراد زیادی است، دوشیدن شیر دام‌ها هر روز به طور جداگانه وقت گیر است لذا کلیه دام‌ها صرف نظر از این که متعلق به چه کسی است با هم دوشیده می‌شود. وادوش، با آداب و آیین‌هایی همراه است که در ادامه به آنها می‌پردازیم.

7- آیین‌های وادوش[6]

یک هفته قبل از وادوش، سرمخته‌باد[7]، شرکا (دامداران چکانه) را از روز وادوش آگاه می‌سازد. (در سال‌های اخیر اغلب روز جمعه را برای وادوش انتخاب می‌کنند زیرا امکان حضور همه شرکا که در ادارات یا شرکت‌ها اشتغال دارند وجود دارد). شرکا نیز عصر روز قبل از وادوش، از آبادی حرکت می‌کنند تا شب را در آرام سپری کنند. برخی از آنها نیز سحرگاه روز وادوش روانه آرام می‌شوند. معمولاً رسم است هر یک از شرکا مقداری میوه از قبیل خربزه، هندوانه و شیرینی و نان به عنوان تحفه برای چوپانان می‌برند. در بیشتر موارد دامداران، از برخی دوستان، اقوام و آشنایان خود نیز در مراسم وادوش دعوت می‌کنند. جملگی افراد در صبحانه با سرشیر، کره و سایر لبنیات پذیرایی می‌شوند. پس از پایان وادوش و صرف ناهار و استراحت و بازگشت شرکا به روستا، رسم است که هر یک از مختابادها یک «کوله»(قالب) کشک به آنها به عنوان سوغات می‌دهند.[8]

چوپانان در شب وادوش دام‌های شیری را در مراتع قرق و نارَد چرا می‌دهند تا در روز وادوش شیر بیشتری دهد تا در برابر دامداران سرافراز باشد.

 وادوش مهم‌ترین جشن دامداران و مختابادهاست. به همین مناسبت سر مختاباد، روز قبل از وادوش دامی را ذبح می‌کند، آشپز مخصوصی را تعیین می‌کند تا غذای مفصلی را برای ناهار این روز تدارک ببیند. روز وادوش روز پر ازدحامی در آرام است.[9] این روز خاطره‌انگیزترین روز برای دامداران و مختابادهاست.

 قبل از شروع شیر دوشی، بَرِه، آب و جارو می‌شود و گسترش بیشتری می‌یابد. چون تعداد افراد بیشتری در شیر دوشی مشارکت دارند. همه دامداران ظرف شیر دوشی مجزایی دارند. دامداران عمده با دیگ‌های بزرگ‌تر و دامداران خرده پا با ظروف کوچک‌تر در دمبره حاضر می‌شوند با شروع شیردوشی اسپند دود می‌کنند و بر پیامبر گرامی اسلام صلوات می‌فرستند. ترتیب نشستن شیر دوش‌ها بدین ترتیب است که جای نشستن مختابادها ثابت و ابتدای دمبره است آنها دام اربابان را می‌دوشند و چکانه‌ها نیز به ترتیب تعداد دام مستقر می‌شوند. تلاش همه شرکا این است که دام‌هایشان را به دقت بدوشند چون ملاک و معیار تقسیم محصول به میزان شیر روز وادوش وابسته است.

8- مدت زمان وادوش

طول مدت زمان شیردوشی در روز وادوش در مقایسه با روزهای معمولی بیشتر است. در یکی از آرام‌های ابرسج به نام «دشت» در دامنه جنوبی شاهوار که 550 رأس دام شیرده (200 بز و 350 رأس میش) داشت در روزهای معمولی با چهار مختاباد دام‌ها به مدت دو ساعت شیردوشی شدند اما در روز وادوش با 12 نفر شیر دوش با یک ساعت زمان بیشتر دام‌ها دوشیده شدند. در آرام «کویکی» متعلق به دامداران روستای ارمیان میامی، در روز وادوش 560 رأس دام شیرده (210 رأس میش و 350 رأس بز) به مدت 4 ساعت توسط 14 تن از شرکا دوشیده شدند. در حالی که روز قبل از وادوش 6 مخته‌باد و چوپان همین تعداد دام را در مدت 3 ساعت دوشیده بودند.

9 - اندازه گیری شیر

پس از پایان شیر دوشی میزان شیر تک‌تک دامداران وزن و در دفتر حساب و کتاب درج می‌شود. تا در روز حاصل‌خانه بر مبنای آن محصولات تولیدی را تقسیم کنند. تولید لبنیات را به من (هر من سه کیلو گرم) می‌سنجند. و برای مقادیر کمتر آن را به «سیر» تقلیل می‌دهند. به عنوان مثال در روستای ابرسج واحدهای اندازه گیری در روز وادوش ظروفی با اندازه‌های مختلف به شرح زیر هستند:

- هشتاد سیر معادل دو من

- چهل سیر معادل یک من

- بیست سیر معادل نیم من

- سی سیر

- پانزده سیر

- ده سیر

- پنج سیر

- یک سیر

در بین دامداران فولاد محله ظروف اندازه گیری شیر در روز وادوش عبارتند از:

 پِم بِ: دیگ بزرگ با ظرفیت 40 کیلوگرم شیر

 میخ بند: تا میخ‌های دسته پِم بِ

 گُئِنگ: دیگ مسی برابر یک سوم پِم بِ

اُوْ گیر: آبگردان

10- نحوه محاسبه شیر

اغلب دامداران و مختابادها تفاوتی برای شیر بز و گوسفند قائل نشده آن را برابر حساب می‌کنند. گرچه کیفیت شیر این دو نوع دام متفاوت است. افزون بر این که تعداد آنها در گله یکسان نیست. اما برخی از آنها از جمله دامداران میغان و مجن شیر گوسفند را «حاصل بِبُر» می‌دانند که در واقع چربی بیشتری دارد. بنابراین 3 کیلوگرم شیر بز را معادل 2 کیلو گرم شیر گوسفند محاسبه می‌کنند که در اصطلاح به آن «سَرنیم» می‌گویند. البته این امر مستلزم جدا دوشیدن شیر بزها و گوسفندان است. پیش‌تر نیز در ابرسج این رسم رواج داشت؛ اما در این سال‌ها این کار منسوخ شده است. دامداران خیج و کلاته خیج، شیر بز را نصف شیر میش محاسبه می‌کنند و شیر بز خالک دار[10] را یک چهارم و میش خالک دار را یک دوم محسوب می‌کند.

در روستاهای ابر و میغان کسی که بیشترین شیر را در روز وادوش دوشیده باشد «مَندَل» نام دارد. وی بزغاله‌ای را ذبح و شام روز وادوش را تدارک می‌بیند و از شرکا و مهمانان پذیرایی می‌کند.

11- آداب و رسوم و عُرف‌ها در وادوش

 در ارمیان چنانچه دامی تا روز قبل از وادوش تلف شده باشد، شیر آن محاسبه می‌شود، اما اگر روز بعد از وادوش تلف شده باشد به حساب نمی‌آید. در تویه دروار چنانچه دامی قبل از وادوش تلف شود، شیر آن محاسبه لبنیات مرحله اول (قبل از وادوش) به صاحب آن تعلق می‌گیرد. در چهارده کلاته (دیباج)، چنانچه دامی در دوره شیردوشی تلف شود سهم محصول آن برای صاحبش منظور می‌شود. همچنین در صورتی که چند روز قبل از وادوش دامی زایمان کند و به جمع دام‌های دوشا (شیری) اضافه شود نیمی از شیر آن محاسبه می‌شود.

چنانچه دامی در روز وادوش گم شده باشد و روز بعد از وادوش پیدا شود شیر آن دوشیده و محاسبه می‌شود.

اگر در روز وادوش در حین شیردوشی، بخشی از شیر یکی از افراد به زمین ریخته شود، سرمختاباد و یکی از بزرگان «آرام»، میزان شیر ریخته شده بر زمین را تخمین می‌زنند و چنانچه تمامی شیر بر زمین ریخته شود آن فرد می‌بایست دو روز بعد از شیر دوشی[11]، دام‌هایش را جداگانه بدوشد. سر مختاباد، شیر آن روز او را مبنای شیر وادوش قرار می‌دهد. البته به چوپانان توصیه می‌کنند که گله را در همان مرتعی چرا دهد که در شب وادوش چرانده است.

اگر دامداری به دلایلی در روز وادوش شرکت نکند نمایندۀ وی که معمولاً یکی از اقوام و نزدیکان اوست را برای این کار در نظر می‌گیرد.

اگر چکانه‌ای شیردوشی بلد نباشد، شیردوشی را به یکی از آشنایان یا اقوام خود می‌سپارد.

در منطقه تویه دروار در روز «تراز» درویشانی از اطراف و اکناف به خیل می‌آمدند و در آیین وادوش، مداحی می‌کردند. ارباب نیز در پایان شیردوشی، یک من کشک و یک قالب «قره‌قروت» به درویش می‌داد.

12 - تولید فراورده‌های لبنی

فراورده‌های لبنی که دامداران و مختابادهای البرز شرقی در مقایسه با عشایر کوچنده و نیمه کوچنده دامنه‌های جنوبی البرز تولید می‌کنند از تنوع کمتری برخوردار است[12]. شاید دلیل اصلی این امر عدم حضور زنان در «آرام» باشد. مختابادها معمولاً فراورده‌هایی مانند ِ کره، کشک، قره‌قروت، سرشیر و به میزان کمتری پنیر و به ندرت لور تهیه می‌کنند. دو محصول اصلی آنها «کره» و «کشک» است. در کامل‌ترین زنجیره تولید لبنی مختابادها، این فراورده‌ها به 13 نوع می‌رسد که شامل ِ سرشیر، آرشه سرشیر، ماست تازه، سرماست، کره، روغن (کره ذوب شده)، دُرت، سی چوی (قره‌قروت)، دوغ تازه، سزمه، کشک، پنیر و لور است.[13] میزان تولید انواع فراورده‌های لبنی در این شیوه - بر خلاف سایر شیوه‌ها - تا حدود زیادی مشخص است. میزان تولیدات در این شیوه به تلاش و دلسوزی چوپانان در تعلیف گله به ویژه دادن شب چر، مهارت و کوشش مختابادها در شیردوشی و فراوری آن، دوره شیر دوشی و وضعیت علوفه مراتع (در خشک‌سالی‌ها و تر سالی‌ها) دارد.

در خشکسالی‌ها، مدت دوره شیر دوشی کاهش می‌یابد بنا بر این میزان شیر دام‌ها نیز کاهش محسوسی دارد. بعلاوه میزان شیر دام‌ها به دو عامل اساسی نقش چوپان[14] و مهارت مختاباد دارد. چوپان باید دام‌ها را شب چر دهد، در مسیرهای نارَد[15] چرا دهد و به طور کلی نقش خطیر خود را ایفا کند. افزون بر این میزان مهارت مختابادها[16]، تعداد نیروی انسانی مستقر در آرام نیز در میزان تولیدات مؤثر است. به طور کلی تعداد فراورده‌های لبنی که مختابادها در فصل شیر دوشی در ییلاق تهیه می‌کند در مقایسه با کوچندگان و نیمه کوچندگان تنوع کمتری دارد[17]. برخی از انواع فراورده‌های لبنی نیازمند دقت و حوصله و سلیقه فراوان است که از عهده مردان خارج است[18]. فراورده‌های لبنی در بین مختابادها تنوع زیادی ندارد.

 کره و کشک دو محصول مهم این دامداران به شمار می‌رود. سایر فراورده‌ها مانند سرشیر یا قیماق به طور معمول سهم چوپانان است. فراورده‌هایی مانند دوغ تازه تبدیل به سِزمه و سپس کشک می‌گردد. بخشی از سر شیر تولید شده در روزهای نزدیک وادوش جمع آوری و از شرکا در صبحانه روز وادوش پذیرایی می‌شود. در تویه دروار تولید سیچو (قره‌قروت) نزد مختابادها از اهمیت زیادی برخوردار است.[19] و معمولاً معادل کره، سیچو، تولید می‌کنند. سیچوی تولیدی مختابادهای تویه دروار شهره است و خواهان زیادی دارد. در روز تقسیم محصول، به هر یک از مالکان یک من سیچوی داده می‌شود و بقیه به فروش می‌رسد و بخشی از هزینه‌های «خیل» با فروش «سیچوی» (قره‌قروت) تأمین می‌شود و مابقی از شرکا دریافت می‌شود. اما چنانچه فردی نیاز به سیچوی بیشتری داشته باشد باید آن را خریداری کند. بعد از دوره گرم کردن شیر در آرام در دوره‌ای خاص به مدت تقریبی حدود سه هفته، شیر دام‌ها بر مبنای پیمانه روز وادوش به هر یک از دامداران تعلق می‌گیرد. دامداران شیر دام‌ها را دوشیده و آن را تبدیل به پنیر و لور[20] می‌کنند. این دوره شیر دوشی به «پنیر پنجه» معروف است. بنا بر این پنیر پس از دوره رسمی شیر دوشی تهیه می‌شود.[21] سایر محصولات مانند سزمه، ماست سفت یا چکیده و غیره به مقدار کم تهیه می‌شود.

مختابادهای تویه دروار در طول دوره شیردوشی از هر من شیر (3 کیلوگرم) فراورده‌های زیر را تولید می‌کنند:

- کره 8 من

- کشک 12 من

- سیچوی (قره‌قروت) 24

- آرشه سر شیر 3 من

در ابرسج در سال‌های مساعد ازهر من شیر 6 من کشک، 5 من کره، 2 من قره‌قروت به دست می‌آید اما در خشک‌سالی‌ها از هر من شیر 4 من کشک، 5/2 من کره یک من سیچوی (قره‌قروت) به دست می‌آورند.[22]

در کلاته خیج و خیج از هر من شیر 3 من کره و 3 من قروت (کشک) می‌گیرند و سرشیر به صورت تازه مصرف می‌شود و به تولید سیچو توجه چندانی ندارند.

13- حاصل تقسیم کنی

 فراورده‌های لبنی که در طول دوره شیردوشی در ییلاق تهیه می‌شود به تدریج به روستا منتقل و در مکان خنک و مناسبی در زیرزمین منازل مسکونی به نام «روغن چال» نگهداری می‌شود تا در روز موعود که توسط مسئول آرام تعیین می‌شود، بین شرکا تقسیم شود. روز تقسیم محصول چند روز پس از پایان دوره شیر دوشی رسمی و آرام است. این روز با آیین‌های خاصی همراه است. روز تقسیم لبنیات به روز «حاصل خانه»[23]، «حاصل بخش»[24]، «حساب خانه»[25]، «قروت بخش»[26]، «حاصل تقسیم کنی»[27]، «آلفه خانه»[28]، «سنگ زدن» یا «سنگ و ترازو»[29] معروف است.

در برخی از روستاها از جمله میغان، کره تولیدی در آرام در خانه‌ای موسوم به «خانه روغنی» نگهداری می‌شد و در روز تقسیم محصول در روستا در منزل ارباب تقسیم می‌شود. اما کشک تولیدی در روز بعد از وادوش در «آرام» وزن و به صورت علی‌الحساب بین شرکا تقسیم می‌شود. و کشک تولیدی بعد از وادوش در روز حاصل تقسیم کنی به طور دقیق محاسبه و تقسیم می‌شود. در این آیین، فراورده‌های لبنی تولید شده در «آرام» متناسب با میزان شیر دوشیده شده هر یک از شرکا در روز وادوش تقسیم می‌شود. بنابراین کل محصول تولید شده را وزن کرده و به میزان شیر روز وادوش تقسیم می‌کنند. در روز حاصل تقسیم کنی مسئول آرام، دامی را ذبح می‌کند و ناهار مفصلی را تدارک می‌بیند و علاوه بر شرکا، تعدادی از آشنایان و دوستان نیز برای صرف ناهار و پذیرایی دعوت می‌شوند. همچنین شیر آخرین روز شیردوشی در «آرام» به پنیر تبدیل می‌شود و برای پذیرایی مهمانان روز «حاصل تقسیم کنی» نگهداری می‌شود.

 در روز حاصل تقسیم کنی، ابتدا کل محصول وزن و بر مبنای شیر روز وادوش تقسیم می‌شود. چنانچه در طول دوره ییلاقی، هر یک از شرکا نیاز به محصولی داشته باشند از سر مختاباد دریافت می‌کند. سر مختاباد نیز ریز حساب‌ها را در دفتر «حساب و کتاب» یادداشت می‌کند و در روز حاصل تقسیم کنی از حساب شریک کسر می‌کند و چنانچه شریکی بیشتر از سهم خود، محصول برده بود باید وجه آن را پرداخت نماید.

 در روستای فولاد محله رسم است در پایان روز «تراز» (وادوش) که تقریباً در اواسط دوره شیردوشی است تولیدات لبنی به دست آمده را وزن و به نسبت شیر بین شرکا تقسیم می‌کنند و تولیدات نیمه دوم شیر دوشی را در پایان دوره شیردوشی تقسیم می‌شود.

در بین دامداران روستاهای فولاد محله و ارمیان «سی چوی» (قره‌قروت) تولید شده برای مخارج داخلی خیل یا آرام از قبیل نمک، قند و چای و کبریت و... هزینه می‌شود. در واقع مالکان از آن سهمی نمی‌برند. چنانچه کسی «سیچوی» بخواهد، باید خریداری کند. معمولاً «سی چوی» تولیدی معادل کره است. اما اغلب مختابادها به دلیل سختی کار، هزینه سوخت و... رغبتی برای تهیه آن ندارند. میزان تولید سیچوی در بین مختابادهای فولاد محله و تویه دروار قابل توجه است.

نتیجه‌گیری

شناخت گروه‌های یاریگر سنتی به نوبه خود راه رفع نواقص سازمان‌های یاریگر جدید صنعتی را هموار خواهد کرد و به کار آمدی گروه‌های مبتنی بر یاریگری که تعداد آنها هم کم نیست خواهد افزود. تعاونی‌های همیار جوامع سنتی و صنعتی هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند. شناخت گروه‌ها و منظومه‌های گروهی کمک خواهند کرد که راه‌های جدیدی برای کاستن نواقص جامعه صنعتی و جوامع رو به رشد اندیشیده شود (فرهادی، همان).

 کمترین فایده شناخت و فهم تعاونی‌های سنتی همچون «واره»، «بُنه»، وادوش «و مال» این است که زمینه و فضا و پتانسیل فرهنگی مناسبی را برای آفرینش و آموزش هر گونه مشارکت و تعاونی فراهم می‌سازد. از این رو تجربیات بومی گروه‌ها و سازمان‌های سنتی می‌تواند روند یادگیری، فهم موقعیت‌های مشارکتی جدید و تعاونی‌های رسمی را تسهیل کند یا به قول روان شناسان تربیتی، این تجربیات همچون «پاسخ‌های واسطه‌ای» یا «پاسخ‌های میانجی» عمل می‌کند. بدون این پاسخ‌های واسطه‌ای - در اینجا تجربیات پیشین – یادگیری‌های موقعیت‌های جدید آسان نخواهد بود

بنابراین بدون دانستن این مسئله که چه بودیم و چه هستیم امکان آن که بدانیم چه خواهیم شد وجود نخواهد داشت. «اگر ندانسته‌ای از کجا آمده‌ای، نخواهی دانست که به کجا می‌روی».

 آمیختن دانش بومی با دانش روز (نوین) منجر به الگوی توسعه پایدار بومی می‌گردد. در این رابطه شناخت دانش بومی و شیوه‌های سنتی تولید و آگاهی از دانش روز نقش کلیدی در دستیابی به شاخص‌های توسعه پایدار را خواهد داشت. بنابراین دانش‌های بومی با بهره گیری بسترهای تجربی، می‌تواند نقش مهمی در انتقال اطلاعات و باروری قدرت تصمیم گیری در روستاییان و عشایر داشته باشد و در بهره برداری مطلوب منابع و امکانات مؤثر واقع شود.



[1] منظور از پتانسیل فرهنگی، همه ذخیره دانشی و تجربی و فنی و بینشی و منشی و کنشی یک ملت است که در شرایط عادی، همچون ثروتی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و حرکت به جلو را همچون نوعی انرژی ذخیره شده، آسان‌تر و میسر می‌سازد نک به: مرتضی فرهادی، انسان شناسی یاریگری، سمنان، حبله رود، 1397، صص 91-99.

[2] در مورد مختاباد و مخته‌بادی رک: محمد حسین پاپلی یزدی "مختاباذ اوج مشارکت سنتی در دامداری سنتی" فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، س 13، ش 4 صص 33-24. و مختاباد، مخته‌باد مختاباد، نوعی تعاونی سنتی کهن مردانه در مناطق شمالی دامغان، کشاورزی و صنعت، ش 18، آذر 1379.

[3] bare: جایگاه شیر دوشی

[4] وادوش از دو واژه «وا» به معنی جدا و «دوش» مخفف دوشیدن تشکیل شده است. و معادل تحت‌اللفظی جدا دوشیدن است.

[5] در سال‌های اخیر در برخی نقاط از جمله «مجن» شاخ شمار جایگزین وادوش شده است در شاخ شمار تعداد دام اعم از گوسفند و بز ملاک تقسیم محصول است نه میزان شیر آن‌ها.

[6] این آیین در روستاهای سرحدات میامی، «وادوشا»، در تویه دروار دامغان و فولاد محله مهدی شهر «تِراز»، در تویه رودبار دامغان «شیرتِراز»، در روستاهای پشت بسطام «وادوش» و در خیج و کلاته خیج «بادوش» نامیده می‌شود.

[7] سرمختاباد

[8] در طول برپایی آرام چنانچه به دلایلی از جمله بردن دام بیمار به آبادی و... هر یک از شرکا به آرام سرکش کنند مختابادها یک «کوله» کشک به آن‌ها می‌دهند.

[9] دامداران در این باره مثل جالبی دارند، به هر مکان شلوغ و پر ازدحام می‌گویند «مَگِه وادوشه؟» و چنانچه در جایی بیش از تعداد مهمانان وسایل پذیرایی تدارک دیده شود و ریخت و پاش باشد می‌گویند: «مَگِه وادوشه؟»

[10]  به دام‌هایی که دیرتر از موعد مقرر می‌زایند و بره یا بزغاله کوچک دارند، خالک دار یعنی دارای خالک می‌گویند.

[11] دلیل این امر این است که روز بعد از شیردوشی که خلامه‌ها (بره‌ها و بزغاله‌ها) شیر نخورده‌اند شیر دام‌ها در روز بعد از آن افزایش محسوسی خواهد داشت که با روز وادوش برابری نخواهد داشت.

[12] عشایر ایل سنگسری از شیر بیش از 32 نوع فراورده لبنی تولید می‌کنند که برخی از آنها در نوع خود منحصر به فرد هستند. ر ک : علیرضا شاه حسینی. زنجیره تهیه لبنیات در عشایر استان سمنان، نمایه پژوهش، س 4، ش 13- 14 ، 1379، صص 92-107، و نیز حسن پاکزادیان. خورشی، لبنیات در ایل سنگسری. سمنان، سمنگان،1395.

[13] رک : علیرضا شاه حسینی. دیباج (چهارده کلاته) گوهری در شمال دامغان، سمنان: حبله رود، 1387 ص 111.

[14] چوپانی کارش 360 مُقُمِ، غیر از هِر و هورِشِ (مَثَل ابرسجی)

[15] دامداران ارمیان بر این باورند که چنانچه چوپانی گله شیری را روی رد گله دیگر بچراند به طور محسوسی از شیر دام‌ها کاسته می‌شود. همچنین رَم کردن گله و ترس از گرگ و حیوانات درنده و علل دیگر از جمله این آسیب است.

[16] از گذشته‌های دور رقابت بین مختابادها و چوپانان وجود داشته است. چوپانان به دنبال تحویل شیر زیاد در روز وادوش بودند اما مختابادها به دنبال شیر کمتر در این روز بودند تا مهارت خود را در فراوری لبنیات در روز حاصل تقسیم کنی به رخ چوپانان بکشند که با شیر کم توانسته‌اند محصول بیشتری تولید کند.

[17] در بین عشایر کشور، عشایر ایل سنگسری متنوع‌ترین فراورده‌های لبنی را تولید می‌کنند که تعداد آنها به 32 نوع می‌رسد ر.ک: حسن پاکزادیان. خورشی (لبنیات در ایل سنگسری) سمنان: سمنگان، 1395 و  علیرضا شاه حسینی. زنجیره تهیه لبنیات در عشایر استان سمنان، نمایه پژوهش، س چهارم، ش 13 و 14، بهار و تابستان 1379، صص 107-92

[18] از جمله این فراورده‌ها تهیه آرشه است که تهیه آن ساعت‌ها وقت لازم دارد و در بین عشایر کاری زنانه است.

[19]  در بین برخی از دامداران مختابادی از جمله آستانه در گذشته حقوق مختاباد، سیچوی تولیدی در آرام بود.

[20] در برخی از مناطق در دوره جفت گیری دام‌ها از شیر دام‌ها پنیری به نام «پنیر نر و کل (در ارمیان)» یا «نر سری» (ابرسج) تهیه می‌کنند که بسیار خوشمزه است

[21] دامداران ارمیان سه نوع پنیر تهیه می کد 1- پنیری که پس از پایان دوره آرام یعنی در اوایل شهریور ماه به مدت یک ماه شیر دام‌ها تبدیل به پنیر می‌شود به این پنیر در اصطلاح شیر پنیر گفته می‌شود 2 -پنیر نر و کل که از شیر بزها در زمان جفت‌گیری به دست می‌آید و 3- پنیر علف سویزی که در اوایل بهار از شیر «هَدَری» به دست می‌آید.

[22] در ابرسج سر شیر تولیدی در دوره ییلاقی به نسبت میزان شیر به صورت تازه بین دامداران تقسیم می‌شود. اما در ارمیان سرشیر سهم چوپانان است و بخشی از آن در روز وادوش بین دامداران چکنه (خرده پا) توزیع می‌شود.

[23] ابرسج، تویه دروار

[24] ابرسج

[25] میغان

[26] کلاته خیج و خیج

[27] روستاهای دره تویه دروار

[28] روستای فولاد محله

[29] مجن

بارانی، حسین (1382)، بررسی مبانی مرتع‌داری در بین گله داران البرز شرقی، رساله دکتری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
پاپلی یزدی، محمد حسین (1377)، مختاباد اوج مشارکت دامداری سنتی، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال 13، شماره 4 ،پیاپی 51.
پاکزادیان. حسن (1395). خورشی، لبنیات در ایل سنگسری. سمنان: سمنگان.
راسخی، ساره (1393)، تحلیل شبکه اجتماعی در سیاست گذاری و برنامه ریزی مدیریت مشارکتی مرتع. مطالعه موردی: روستای قصر یعقوب استان فارس، رساله دکتری رشته مرتع‌داری، واحد علوم و تحقیقات دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی.
رنجبر، عنایت الله؛ شاه حسینی، علیرضا (1379)، مخته‌باد، مخته‌باذ، مختاباد، نوعی تعاونی سنتی کهن مردانه در مناطق شمالی دامغان، کشاورزی و صنعت، شماره 18.
زایونگ. ربرت بی. (1368). روان شناسی اجتماعی تجربی. ترجمه محمود ایروانی. تهران: فتحی.
شاه حسینی، علیرضا (1379)،زنجیره تهیه لبنیات در عشایر استان سمنان، نمایه پژوهش، سال 4، شماره 13 و 14.
شاه حسینی، علیرضا (1387). دیباج (چهارده کلاته) گوهری در شمال دامغان. سمنان: حبله رود.
شاه حسینی، علیرضا (1394). شناخت روستاهای استان سمنان، ارمیان بارگاه ارمیای نبی. دفتر 3. سمنان: حبله رود.
طالب، مهدی (1391)، تعاونی‌های روستایی و حکمرانی روستایی در ایران، توسعه روستایی، دوره 4، شماره 2.
فرهادی، مرتضی (1387)، گونه‌شناسی یاریگری‌ها و تعاونی‌های سنتی در ایران، پژوهش نامه علوم انسانی و اجتماعی، ویژه نامه پژوهش‌های اجتماعی.
فرهادی. مرتضی (1397). انسان شناسی یاریگری. سمنان: حبله رود.
فیروز روز، مصطفی؛ قربانی، مهدی؛ عرفان زاده، رضا (1395)، دانش بومی و سنت‌های محلی در تولید و مدیریت محصولات شیری دام گوسفندی، مطالعه موردی: روستای تا کُر شهرستان نور، مرتع و آبخیزداری، مجله منابع طبیعی ایران، دوره 69، شماره 2.
نادری. علی اصغر (1389). میغان نامه، مونوگرافی میغان شاهرود. سمنان: حبله رود.

راویان و مصاحبه شوندگان

1. اسماعیل کوثری روستای ابرسج
2. اسماعیل میرنژاد تویه دروار دامغان
3. حاج رمضانعلی جیلانی روستای خیج
4. حامد نوروزی، روستای تویه رود بار دامغان
5. شادروان قربانیان
6. حسن صادقی فولادی روستای فولاد محله مهدی شهر
7. حسین محمد آبادی روستای ارمیان
8. سید اسماعیل شعنی دیباج
9. سید حسین میر عماد روستای آستانه دامغان
10. عباسعلی سعدی روستای ابرسج
11. عرب انصاری، شهر کلاته خیج
12. عزت الله عرب انصاری شهر کلاته خیج
13. عظیم جلالی روستای ابرسج
14. عین الله محمد آبادی روستای ارمیان میامی
15. قنبر علی شُکری روستای ابرسج
16. کریم عرب انصاری، آرام قاسم خان خیج
17. محمد اصغری، شهر مجن
18. محمد علی جرگه روستای ابرسج
19. محمد ملأ کاظمی روستای میغان
20. یدالله عجم اکرامی کلاته خیج
21. علی اکبر وفایی نژاد روستای دهخدای تویه دروار دامغان