پویایی هویتی غربت‌ها «مطالعه‌ی اتنوگرافیک هادوری در چهارراه‌های تهران»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکتری انسانشناسی از دانشگاه پاریس 5، مرکز انسانشناسی فرهنگی

چکیده

  زنان و کودکانی که روزانه در چهارراه‌های تهران به گدایی مشغول‌اند و شهروندان آن‌ها را تحت عنوان کولی می‌شناسند، گروهی هستند که جامعه‌ی اکثریتی همیشه آن‌ها را به حاشیه رانده و در پوشش آسیب محصور نگاه داشته‌اند‌. این مطالعه برای اولین بار با رویکردی اتنوگرافیک، توصیفی و تفسیری به شناخت گروهی از این افراد، که غربت یا غربتی نام دارند، پرداخته‌ است. به دلیل نوع زیست و جابه‌جایی این گروه، ابتدا مطالعه را با خوانشی مورفولوژیک آغاز کردیم و طی آن، با شناخت بیشتر نظام اقتصادی و تقسیم اجتماعی وظایف، به اهمیت بده بستان‌های این گروه با گروه‌های مجاور پی بردیم. سپس طبق نظریه‌ی «مرزهای قومی» فردریک بارت، کنش‌های متقابل آنها مورد توجه قرار گرفت و هادوری یا گدایی با سماجت (لغت‌نامه دهخدا) سرچهارراه، به عنوان نمود یکی از اصلی‌ترین شیوه‌های این نوع بده بستان‌ها به طور عمقی مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. یکی از مهم‌ترین یافته‌ها، روشن شدن عملکرد هادوری در برساختن هویت گروهی هر کودک غربت بود. هادوری فعالیتی روزمره است که هر کودک غربت به سان آیین ‌گذاری برای ورود به دسته‌بندی بزرگسالان از آن عبور می‌کند. تحلیل ریزبینانه و توصیفات چندلایه‌ای از هادوری، دید ما را به نوعی خوانش دراماتیک (به سبک ویکتور ترنر) از این رویداد شهری گشود. روزانه، هادوری در چهارراه به نمایش گذاشته می‌شود و تولید درام اجتماعی می‌کند. از خلل این نمایش، چارچوب فرهنگی و نمادهای زیرساختی هادوری، که لازمه‌ی برقراری ارتباط بین غربت و رهگذر شهری است، نمایان می‌شوند. با شکافتن ساختار اقتصادی و کنش‌های متقابل کنش‌گران این پدیده، خواهیم دید که فرایند هادوری و تلاش‌های خودکنش‌گر در وفق دادن ساختار آن با جامعه‌ی اکثریتی، در برساخت هویت گروهی نوجوان غربت، در تقابل با هویت «دیگری»، نقش اساسی دارد. با توجه به این مهم که روابط این گروه با همسایگانش، نه صرفا اقتصادی است و نه سیاسی، بلکه عمدتاً فرهنگی است، خواهیم دید که در ساختار اجتماعی غربت، عملکرد فرهنگی هادوری به عنوان آیین گذار، از عملکرد اقتصادی‌ آن به مراتب اساسی‌تر است. به عنوان یک پارادایم جامعه‌شناختی، این مطالعه پیشنهاد می‌کند تا گروه غربت در کنش‌های متقابلش با گروه‌های مجاور مورد مطالعه قرار گیرد و از انزوای اجتماعی و آکادمیک خارج شود. نمایان کردن تضادهای فرهنگی از طریق تحلیل هادوری به ما نشان می‌دهد غربت‌ها نه تنها غریبه نیستند، بلکه از دورن نظام ارزشی و فرهنگی جامعه‌ی اکثریتی می‌جوشند.    

کلیدواژه‌ها


-      افشار سیستانی. ا. (1377)، کولی‌ها، پژوهشی در زمینه‌ی زندگی کولیان ایران و جهان، تهران: انتشارات روزنه.
-      حاجیان مطلق، م. (1390)، «تاملی بر پدیده‌ی تکدی و ریشه‌های آن در ایران»، در روسپیگری، کودکان خیابانی و تکدی، اولین همایش آسیب‌های اجتماعی در ایران خرداد 1381، تهران: نشر آگه، ص 191-222.
-      ساروخانی، ب. (1377)، دریوزگان، پژوهشی در شناخت تکدی در شهر تهران، تهران: نشر کلمه.
-       Affergan, F. (2006). Martinique, Les identités remarquables. Paris: PUF.
-       Austin, J.L. (1962). How to do things with words. Harvard University Press.
-       Barth, F. (1961). Nomads of South Persia, The Basseri tribe of the Khamseh Confederacy. Oslo University Press.
-       -----------  (1969). Ethnic boundaries: The social organization of culture difference. Bergen/Oslo: Universitetsforlaget.
-       Benveniste, E. (1974). Problèmes de linguistiques générales, II. Paris : Gallimard.
-       Berland, J.C. (1978). «Peripatetic, pastoralist and sedentist interaction in complex societies». Nomadic Peoples Newsletter: 4: 6-8
-       Bromberger, C. (1988). « Comment peut-on être Rašti ? Contenus, perceptions et implications d fait ethnique dans le nord de l’Iran » In Le fait ethnique en Iran et en Afghanistan, Digard J.P. (dir.). Paris : Editions CNRS, pp. 89-107.
-       Digard, J.P. (1978). «‘Tsiganes’ et pasteurs nomades dans le sud-ouest de l’Iran», Homme et migrations, n° 124 : 43-53.
-       Ivanow, W. (1914). «On the language of the Gypsies of Qainat (in Eastern Persia)” In Asiatic Society of Bengal. vol. 10: 439-455.
-       Godelier, M. (1965). « Objets et méthodes de l’anthropologie économique », L’Homme, 1965/2, n°5 : 32-91.
-       Matthews, J. (2010). « Back where they belong: Gypsies, kidnapping and assimilation in Victorian children’s literature » Romani Studies 5, vol. 20, n°2: 137-159.
-       Mauss, M. (1950), (2004), Sociologie et anthropologie, Paris : PUF, 11ème Edition.
-       Rao, A. (1982). Les Ġorbat d’Afghanistan, Aspects économiques d’un groupe itinérant “Jat” ». Institut d’Iranologie de Téhéran Ed. Paris : Recherche sur les Civilisations.
-       ---------- (1985). « Des Nomades méconnus. Pour une typologie des communautés péripatétiques ». L’Homme, vol. 25, n° 95 : 97-120.
-       Raulin, A. (2007). Anthropologie urbaine. Paris : Armand Colin
-       Turner, V. (1988). The anthropology of performance. New York: PAJ Publications.
-       Van Gennep, A. (1969). Les rites de passages. Paris : Mouton & Co.
Wittgenstein, L. (1981). Philosophical Investigations. Oxford: Basil Blackwell.