@article { author = {اسفاری, میترا}, title = {}, journal = {Iranian Journal Of Antheropology}, volume = {13}, number = {22}, pages = {11-37}, year = {2015}, publisher = {Iranian Anthropological Association}, issn = {1735-2096}, eissn = {2717-347X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {پویایی هویتی غربت‌ها «مطالعه‌ی اتنوگرافیک هادوری در چهارراه‌های تهران»}, abstract_fa = {  زنان و کودکانی که روزانه در چهارراه‌های تهران به گدایی مشغول‌اند و شهروندان آن‌ها را تحت عنوان کولی می‌شناسند، گروهی هستند که جامعه‌ی اکثریتی همیشه آن‌ها را به حاشیه رانده و در پوشش آسیب محصور نگاه داشته‌اند‌. این مطالعه برای اولین بار با رویکردی اتنوگرافیک، توصیفی و تفسیری به شناخت گروهی از این افراد، که غربت یا غربتی نام دارند، پرداخته‌ است. به دلیل نوع زیست و جابه‌جایی این گروه، ابتدا مطالعه را با خوانشی مورفولوژیک آغاز کردیم و طی آن، با شناخت بیشتر نظام اقتصادی و تقسیم اجتماعی وظایف، به اهمیت بده بستان‌های این گروه با گروه‌های مجاور پی بردیم. سپس طبق نظریه‌ی «مرزهای قومی» فردریک بارت، کنش‌های متقابل آنها مورد توجه قرار گرفت و هادوری یا گدایی با سماجت (لغت‌نامه دهخدا) سرچهارراه، به عنوان نمود یکی از اصلی‌ترین شیوه‌های این نوع بده بستان‌ها به طور عمقی مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. یکی از مهم‌ترین یافته‌ها، روشن شدن عملکرد هادوری در برساختن هویت گروهی هر کودک غربت بود. هادوری فعالیتی روزمره است که هر کودک غربت به سان آیین ‌گذاری برای ورود به دسته‌بندی بزرگسالان از آن عبور می‌کند. تحلیل ریزبینانه و توصیفات چندلایه‌ای از هادوری، دید ما را به نوعی خوانش دراماتیک (به سبک ویکتور ترنر) از این رویداد شهری گشود. روزانه، هادوری در چهارراه به نمایش گذاشته می‌شود و تولید درام اجتماعی می‌کند. از خلل این نمایش، چارچوب فرهنگی و نمادهای زیرساختی هادوری، که لازمه‌ی برقراری ارتباط بین غربت و رهگذر شهری است، نمایان می‌شوند. با شکافتن ساختار اقتصادی و کنش‌های متقابل کنش‌گران این پدیده، خواهیم دید که فرایند هادوری و تلاش‌های خودکنش‌گر در وفق دادن ساختار آن با جامعه‌ی اکثریتی، در برساخت هویت گروهی نوجوان غربت، در تقابل با هویت «دیگری»، نقش اساسی دارد. با توجه به این مهم که روابط این گروه با همسایگانش، نه صرفا اقتصادی است و نه سیاسی، بلکه عمدتاً فرهنگی است، خواهیم دید که در ساختار اجتماعی غربت، عملکرد فرهنگی هادوری به عنوان آیین گذار، از عملکرد اقتصادی‌ آن به مراتب اساسی‌تر است. به عنوان یک پارادایم جامعه‌شناختی، این مطالعه پیشنهاد می‌کند تا گروه غربت در کنش‌های متقابلش با گروه‌های مجاور مورد مطالعه قرار گیرد و از انزوای اجتماعی و آکادمیک خارج شود. نمایان کردن تضادهای فرهنگی از طریق تحلیل هادوری به ما نشان می‌دهد غربت‌ها نه تنها غریبه نیستند، بلکه از دورن نظام ارزشی و فرهنگی جامعه‌ی اکثریتی می‌جوشند.    }, keywords_fa = {هادوری,اتنوگرافی,گروه غربت‌ها یا غربتی‌ها,دوره‌گرد}, url = {https://journal.asi.org.ir/article_20151.html}, eprint = {https://journal.asi.org.ir/article_20151_f9eb64ffac50d8569799f5d76914e405.pdf} }