مطالعه پدیده ازدواج اجباری زنان در فجایع طبیعی (پیامدهای اجتماعی فاجعه در زنان بازمانده زلزله 1382 بم)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه شناسی گروههای اجتماعی ،واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ،ایران

2 استاد تمام گروه جامعه شناسی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات ،تهران ،ایران

چکیده

پیامدهای اجتماعی فاجعه برافراد بر اساس سن، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است وکودکان، زنان و افراد کم درآمد آسیب بیشتری در گروه قربانیان و بازماندگان فاجعه تجربه می‏کنند. مطالعه حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف درک پیامدهای اجتماعی ناشی از زلزله بم برگروه اجتماعی زنان انجام شده است. با این هدف، با کاربست روش کیفی گراندد تئوری و تکنیک مصاحبه عمیق و با روش نمونه گیری هدفمند به بررسی پیامدهای اجتماعی در زنان نجات یافته از زلزله 1382 بم پرداختیم و در نهایت بعد ازکدگذاری 25 مصاحبه به اشباع نظری رسیدیم. بر اساس یافته‏های پژوهش، استنباط نظری محقق بر این است که شرایط علی ناشی از تاثیرات مستقیم زلزله از جمله مرگ پدرخانواده یا والدین و همینطور شرایط مداخله گر وضعیت اقتصادی خانواده بر تجربه پدیده ازدواج اجباری در گروه زنان مجرد و بیوه تاثیر دارد و زنانی که در راهبردهای برخورد با این پدیده منفعلانه رفتار کرده‏اند، مجبور به پذیرش ازدواج اجباری و پیامدهای آن همچون کاهش کیفیت زندگی زناشویی، خشونت خانگی، خیانت زناشویی و احساس خشم شده اند.
 

کلیدواژه‌ها


1- مقدمه و طرح مساله

شهر بم یکی از قدیمی‏ترین مراکز شهرنشینی ایران به مساحت تقریبی 19 هزار و 480 کیلومتر در جنوب شرقی ایران در شرق استان کرمان واقع شده است؛ سرزمینی با آبهای زیرزمینی بسیار و داستانهای تاریخی، سرزمینی با سه اقلیم هوایی گرم، معتدل و کوهستانی مردمانی با گویش شیرین بمی، اهل کشاورزی و باغداری با باغ درختان خرما و مرکبات و تابستانی داغ که در معرض عبور بادهای 120 روزه سیستان و بلوچستان نیز قرار میگیرد و زمستانی سرد و سوزناک کویر دارد.

جمعه 5 دی ماه 1382 زلزله‏ای با قدرت 5/6 ریشتر و مدت زمان 12 ثانیه شهر بم را لرزاند؛ فاجعه[1]‏ای که بخش بزرگی از شهر را تخریب و علاوه بر کشتار انسان‏ها، شهر را از نظر اجتماعی واقتصادی دچار از هم پاشیدگی کرد و ضربه‏های روحی ناشی از آن تا سالهای متوالی گریبانگیر مردم شهر بم گردیده است، آورده شده است. حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل، خشکسالی هنگامی که باعث تخریب گسترده و کشته شدن بیش از 100 نفر شوند و بازماندگان نیازمند کمک‏های داخلی و خارجی شوند تبدیل به فاجعه می‏شوند و در نظر محقق وقتی حوادث طبیعی نظم اجتماعی، روند زندگی طبیعی، ارزشهای و باورهای جامعه را به چالش می‏کشد، فاجعه ایجاد شده است اما فاجعه پیامدهای متفاوتی برای بازماندگان ایجاد می‏کند که  سن، جنسیت[2]، طبقه اقتصادی و اجتماعی[3] از جمله متغیرهای تاثیر گذار بر این تفاوت می‏باشد. بر اساس برآورد نسبت جنسی جمعیت شهرهای بم و بروات، در زمان وقوع زلزله جمعیت مردان 86/2 درصد بیشتر از جمعیت زنان و میزان مرگ و میر زنان بیشتر از مردان بوده است (جدول شماره 1) .

در فجایع، کودکان، زنان و افراد کم توان، بیشترین آسیب را تجربه می‏کنند، برای مثال  «به دنبال زلزله ماهاراشترا[4]  هند مرگ و میر بالای زنان به آن سبب بود که هنگام واقعه زنان در خانه مشغول کار بودند و مردان در بیرون از خانه » (کامکار، 1382: 5) .

جدول شماره 1: آمارجمعیت بم و فوت شدگان بر اساس جنس در سال 1382 (احمدیان، 1384 )

جمعیت بم و بروات

جمعیت زنان

فوت شدگان زن

جمعیت مردان

فوت شدگان مرد

100892

49004

18333

51889

13494

با توجه به اینکه زنان و مردان نقش‏های اصلی یک خانواده را به عنوان همسر یا مادر، دختر یا خواهر، پدر یا شوهر، پسر یا برادر و فرزند داشته با کشته شدن و از بین رفتن نقش آنها، خانواده نیز دچار تغییرات می‏شود «وقوع زلزله در یک جامعه انسانی، اغلب کانونهای خانوادگی را که مهم ترین نهادها برای جامعه پذیرکردن و ایجاد هماهنگی با هنجارهای اجتماعی فرزندان است از هم می‏پاشد» (م. زند، 1376: 176) .

افراد در فاجعه دچار یک نوع سردرگمی می‏شوند و از سوی دیگر جامعه نیز نوعی بی‏سازمانی و بی‏هنجاری را تجربه می‏کند. در خانواده‏ها شکست ساختارها، هنجار‏ها و کارکردهای خانوادگی پدید می‏آید، نقشها  تغییرمیکند و کارکردها مختل می‏شوند حوادث وسوانح طبیعی و انسانی، نظیر سیل[5]، زلزله[6] و جنگ[7] در لحظاتی کوتاه طومار زندگی را در هم پیچیده و بخشی از جامعه را به پدیده بی‏خانمانی[8] و آوارگی ناشی از آن مبتلا میکند این حوادث نه تنها ازبعد مادی و اقتصادی بلکه از نظر معنوی، روانی واجتماعی نیزآثار متعددی بر جای میگذارند».

خانواده به لحاظ قدرت نخستین و از نظر گستردگی جهان شمول ترین سازمان یا نهاد اجتماعی در جامعه  وسنگ بنای همه جوامع بزرگ انسانی است، سی.کوهن و اس. کول (C. Cohn; S. Cole, 2002) محققان روانشناسی فاجعه معتقدند که «خانواده‏ها بعد از یک رویداد تهدید کننده تحریک به انجام یک اعمال معناداری می‏شوند که در روابط نزدیک و پدیده‏های زندگی تغییر ایجاد می‏کنند و عمده‏ترین این اعمال معنادار، در وضعیت ازدواج اتفاق می‏افتد، در دنیای امروز این تصور وجود دارد که زنان در تصمیم گیری برای انتخاب همسر آزادانه رفتار می‏کنند بدون اینکه تابع الزامات سنتی نسل‏های گذشته باشند و می‏توانند در مورد شریک زندگی شان تصمیم بگیرند، اما فجایع طبیعی مانند زلزله به دلیل برد وسیع تخریب کنندگی آن، باعث بهم ریختن نظم اجتماعی و روال‏های منطقی زندگی می‏شود و رویکردی بازگشتی در بعضی فرایندهای زندگی ایجاد می‏کند که یکی از دلایل آن تلاش برای بقا بوده است. بعد از فجایع بعضی از هنجارهای جامعه کارکرد خود را از دست داده و حتی تغییر عناصر مهم فرهنگی نیز رخ می‏دهد مانند هنجار انتخاب مستقل همسر.

داده‏های به دست آمده از زنان راوی در این پژوهش، نشان می‏دهد که بعد از زلزله بم تغییری در روند الگوی انتخاب همسر  داشته ایم، گرچه این پدیده در گزارشهای آماری زلزله بم آورده نشده موضوع مهم قابل ذکر این است که بعد از فاجعه ما با انواع خانواده مواجه هستیم یعنی «خانوارهایی که فقط مرد خانواده زنده مانده است، خانواده‏هایی که فقط زن خانواده زنده مانده است، خانواده‏هایی که مرد خانواده و فرزندان زنده مانده‏اند، خانواده‏هایی که زن خانواده و فرزندان زنده مانده‏اند، خانواده‏هایی که زن و مرد فقط زنده مانده‏اند، خانواده‏هایی که فقط فرزندان زنده مانده اند» ( ژ. شادی طلب، 1372 ) و هر کدام از این خانواده‏ها با مشکلات خاصی مواجه هستند که یکی از این مشکلات، سرو سامان دادن به وضعیت دختران و زنان تنها مانده است .

1-1 پرسشهای تحقیق

-     چگونه یک پدیده انسانی اجتماعی مانند ازدواج تحت تاثیر فجایع طبیعی تاثیر می‏پذیرد ؟

-     چه عواملی در شکل گیری ازدواج اجباری زنان در فاجعه تاثیر گذار است ؟

-     راهبردهای انتخابی زنان جوان در مقابل فشار اطرافیان برای پذیرش ازدواج اجباری  چه بوده است و ازدواج اجباری در زندگی شخصی و اجتماعی زنان چه پیامدهایی به همراه دارد؟

2- اهمیت موضوع

محقق معتقد است فاجعه طبیعی می‏تواند بر زندگی زنان تاثیر بگذارد و برای کشف و درک بیشتر ، شنیدن تجربیات و روایات زنان بازمانده در تفسیر و تفهیم پیامدهای اجتماعی زلزله دارای اهمیت است و ما را قادر می‏سازد که دیدگاه‏ها و تجارب زنانه خود و دیگران را نیز با دیده عمیق‏تری مشاهده کنیم، بنابراین بررسی ماهیت زندگی زنان در یک فاجعه فرصتی است برای یادگیری نحوه ساخت زندگی روزمره زنان هم در دوره بحران و هم غیر بحران، فاجعه باعث تنها شدن تعداد زیادی از زنان به دلیل مرگ والدین یا همسرشان می‏شود، در این میان ارزشها و تابوهای جنسیتی اجتماعی[9]، این گروه از زنان را برای رهایی از تنهایی یا ناامنی مجبور به ازدواجی شتابزده[10]، تحمیلی [11] یا ترتیب داده شده[12] می‏کند که به دلیل شوک ناشی ازفاجعه، مقدمات استاندارد انتخاب همسر در آن اجرایی نمی‏گردد که در نهایت باعث ایجاد پیامدهای روانی و اجتماعی برای خود، خانواده و جامعه خواهد شد.

گرچه در این میان ازدواجهایی نیز بصورت منطقی صورت می‏پذیرد و یا از میان ازدواجهای شتابزده یا اجباری تعدادی نیز ادامه دار خواهند بود، اما بسیاری نیز به اختلاف و طلاق خواهد کشید. ازدواجهای اجباری یا شتابزده که در طول بحران به دلیل فشارهای خانوادگی یا جامعه، نگرانی‏های والدین یا مشکلات اقتصادی خانواده اتفاق می‏افتد باعث شده اند که بعضی زنان مجبور به ازدواج با مردان مسن تر شده یا به ازدواج موقت با نیروهای غیربومی تن داده و یا همسرمردانی بیکار و معتاد شده‏اند و این موضوع اهمیت پرداختن به این موضوع را از دیدگاه جامعه شناسی نشان میدهد .

در بم نیز بنا به روایات زنان انتخاب شده، شاهدین عینی و بعضی مسئولین اجتماعی شهر، پدیده تغییرات ازدواج را شاهد هستیم امروز در بم تعدادی از زنان مناطق فقیر نشین بم اجبارا به عقد شوهرشان درآمده و گروهی دیگر همسر شوهران موقتی شدند که به اسم مهندس وارد بم شده و بدون هیچ تعهدی بعد از پایان عملیات بازسازی، این زنان را با یک یا چند فرزند رها کرده و به شهرهای خود بازگشتند .

ازدواج اجباری بر زمینه‏های روانی، اجتماعی و اقتصادی زندگی این گروه از زنان، تاثیر میگذارد. زنانی که ازدواج اجباری دارند خود را کاملا از جامعه و خانواده جدا می‏دانند و مجبور به تحمل سوء استفاده مداوم در طول عمرخود هستند و این موضوع در زندگی اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی و علایق شخصی آنها پیامدهای منفی ایجاد می‏کند. این مهم نشان میدهد که انجام مطالعات اجتماعی و روانشناسی در خصوص شناسایی و سپس ارایه راهکار جهت پیشگیری ازدواج اجباری در مناطق آسیب دیده ضرورت دارد .

3- پیشینه پژوهش، ادبیات نظری و تجربی موضوع

ای. پی. سوروکین جامعه شناس آمریکایی اولین کسی است که در کتاب "انسان و جامعه در مصایب"[13] به صورت مدون به موضوع تغییرات ازدواج در فجایع اشاره می‏کند، او به نقل از وینکور (Vinkor, 1940) مورخ، درباره بخشی از تغییرات اجتماعی بعد از طاعون سال 1451 میلادی در شهر میلان اینگونه نوشته است: «بعد از طاعون ازدواج‏ها در هر جا به قدری زیاد می‏شدند که کشیش‏ها به سختی می‏توانستند از عهده کارشان بر آیند بطوریکه یک سال بعد از طاعون، چهار هزار جشن عروسی برگزار شد و تقریبا همه این ازدواج‏ها منجر به فرزندآوری شدند»  (A.P. Sorokin, 2010: 94 (. اما در این کتاب اشاره نشده است که آیا این ازدواجها از سوی خانواده به دختران و پسران اجبار شده است یا با رضایت زوجین اتفاق افتاده است ؟

جدول شماره 2 . آمار ازدواجهای ثبت شده دراداره ثبت و احوال شهرستان بم

تعداد ازدواج

سال

تعداد ازدواج

سال

2205

1391

3395

1384

1991

1392

2519

1385

1779

1393

2463

1386

1557

1394

2339

1387

1564

1395

2288

1388

1047[1]

1396

2087

1389

 

1393

1390

در بم نیز مطابق آمارهای دریافتی از اداره ثبت و احوال بم در سالهای اولیه بعد از زلزله شاهد افزایش نرخ ازدواج بوده ایم .

پژوهش‏های مبتنی برجنسیت و فجایع طبیعی جزو پژوهشهای جدید در جامعه شناسی می‏باشد و ابتدا با آثار روان شناسان آغاز شد و بعدها به مسایل اجتماعی کشیده شد«جنسیت، بعد مهمی از ساختارهای اجتماعی است که در  جامعه شناسی اولیه فاجعه توسعه نیافت. در دهه 1990، هم دانشمندان فاجعه و هم متخصصان ملی بحران، در تعهد خود برای کاهش آسیب پذیری گروه‏های حاشیه ای، نیاز به تمرکز بر روی زنان را به رسمیت شناختند، گرچه ابتدا اطلاعات درباره زنان و فاجعه به طور عمده شامل نظرسنجی‏هایی بود که جنسیت را به عنوان یک متغیر جمعیت شناختی مطالعه می‏کردند و این مطالعات در توضیح و تحلیل کامل تجربیات و دیدگاه‏های زنان در فاجعه نقشی نداشته و بسیاری از مطالعات پیشین نیز عمدتا به برنامه ریزی‏های تحت سلطه مردان مانند مراکز عملیات اضطراری و تیم‏های جستجو و نجات  متمرکز بودند » (A. Fothergill, 2004: 8 ).

 در ایران پژوهشی در خصوص "ازدواج اجباری درزمان فاجعه" انجام نشده، که شاید یکی از دلایل آن عدم گزارش این پدیده از سوی زنان و محرمانه بودن آمار است و در مقالات کشورهای دیگر نیز مقوله ازدواج اجباری در فاجعه بطور مجزا پوشش علمی داده نشده و بیشتر به عنوان زیرمجموعه خشونت جنسیتی مطرح شده است یا به بصورت گزارش‏های میدانی و آماری از سوی سازمانهای حمایت کننده زنان، یونیسف و دیگر انجمن‏های اجتماعی منتشر شده است اما یک کتاب با این عنوان به صورت کلی نگاشته شده است که با توجه به چندبعدی بودن آن آورده شده و یک مقاله که بصورت تجربی و کیفی به ازدواج اجباری پرداخته است.  

کتاب مجموعه مقالات "ازدواج اجباری: معرفی عدالت اجتماعی و دیدگاههای حقوق بشر" با ویرایش و نظارت  آ. گیل و آ. ساندری[14]  دو جرم شناس است، که در سال 2012 منتشر کرده‌اند. در این کتاب مجموعه مقالاتی از کارشناسان و پژوهشگران رشته‏های جرم‏شناسی، جامعه شناسی و حقوق از تعاریف ازدواج اجباری تا نمونه‏هایی از آن در کشورهای آسیایی آورده شده است که دیدگاهی چندرشته‏ای به این مقوله دارند. آنها پژوهش‏های موجود را تجزیه و تحلیل کرده و شواهد جدیدی ارائه می‏دهند که در آن پیچیدگی‏های فرهنگی را که اغلب تلاش‏هایی را برای توضیح و حتی توجیه این نقض حقوق زنان است را به چالش می‏کشانند. نویسندگان معتقدند خواندن این کتاب برای پزشکان و دانشجویان جامعه شناسی، جرم شناسی، مطالعات جنسیتی و حقوق ضروری است .

در سال 2014 در کشور بنگلادش که تجربه طوفان و سیل‏های تخریب کننده دارد و نرخ بالایی در ازدواج دختربچه‏ها و قاچاق آنها در بحرانهای طبیعی دارد، مقاله‏ای  با عنوان "آیا چالش‏های آب و هوایی باعث افزایش ازدواجهای زودهنگام و اجباری، به عنوان یک استراتژی سازگاری در بنگلادش شده است ؟".از م. آلسون[15]  و همکاران در مجله بین المللی مطالعات زنان به چاپ رسیده است، نویسندگان این مقاله را با روش تحقیق کیفی و برای سه سال، در زمینه تاثیرات تغییرات اقلیمی بر جنسیت، به ارتباط بین ازدواج اجباری و زودهنگام فرزندان و تغییرات اقلیمی در بنگلادش نوشته‏اند، نویسندگان استدلال می‏کنند که بحران‏های آب و هوایی باعث سختی‏های اقتصادی زیادی در این کشور شده است واین امر موجب می‏شود که جهیزیه در خانواده‏های پسران جوان به شکل انباشت سرمایه مورد توجه قرار گیرد و بالعکس در خانواده دختران به عنوان یک بار اقتصادی سنگین که باعث ازدواج در سنین بالاتر می‏شود ولی در بحران‏های طبیعی به این دلیل که به دلیل مشکلات ایجاد شده از خانواده‏ها انتظار جهیزیه ارزان تری می‏رود افزایش ازدواج دختربچه‏ها را شاهد هستیم، نویسندگان در نهایت می‏گویند که ما نتیجه می‏گیریم تمرکز بر پیامدهای اجتماعی چالش‏های آب و هوایی باید بیشتر شود تا از حقوق زنان و دختران در جوامع آسیب پذیر محافظت گردد (M. Alston, 2014) خلأ پیشینه تحقیقاتی این موضوع در ایران و کشورهای دیگر، یکی دیگر از نشانه‏های غفلت ازپیامدهای فاجعه در گروه اجتماعی زنان می‏باشد و تحقیق حاضر با بررسی موضوع پدیده ازدواج اجباری بعد از فاجعه اقدام مهمی در شروع تحقیقات کیفی در این زمینه خواهد بود .

4- روش پژوهش

این پژوهش با روش تحقیق کیفی گراندد تئوری[16] انجام شده است. ام. بیرکس و اچ. میلز (M. Birks & H. Mills, 2011) سه موقعیت برای استفاده از روش نظریه زمینه‏ای را شاخص می‏دانند: «اول این که وقتی اطلاعات کمی درباره حوزه مورد مطالعه وجود داشته باشد، دوم خلق یک نظریه با قدرت تببین و توضیح پدیده، نتیجه و مدنظر محقق باشد و سوم اینکه یک فرایند در طرح تحقیق و موضوع مطالعه وجود داشته باشد و هدف شناخت دیدگاهها و معانی رفتاری افراد در یک موقعیت خاص  است که مورد تجزیه و تحلیل کافی قرار نگرفته و یا درک جهان افراد از زاویه دید خودشان، اینها از موضوعاتی است که در قالب نظریه زمینه‏ای گراندد تئوری می‏توان مورد پژوهش قرار داد و موضوع جامعه شناختی فاجعه نیز یکی از این موارد است » .

از سوی دیگر با توجه به پرسش‏های این پژوهش و مطالعه پیامدهای اجتماعی فاجعه روش کیفی مناسبترین روش تحقیق در این خصوص بوده است. بعضی از محققان فاجعه نیز معتقدند روش‏های تحقیق فعلی شاید جوابگوی تحقیقات اجتماعی در این خصوص نباشد، لذا چارچوب تحقیقی خاصی را پیشنهاد نموده‏اند که بخش اساسی و زیربنایی این چارچوب پیشنهاد شده با تکنیک‏های مورد استفاده در روش تحقیق مرتبط می‏باشد« از نخستین روزهای پژوهش در باب بلایا، شیوه میدانی مهم ترین راه جمع آوری اطلاعات بوده است، پژوهش میدانی همواره به سمت مطالعات طبیعی انواع گروهها سازمان‏ها و جوامع تمایل داشته است و در واکنش به بلایای طبیعی و موقعیت‏های تهدید کننده در مقابل پژوهش‏های تجربی و هدف‏مند بزرگ به لحاظ کمی قرار گرفته است. برندا فیلیپس اشاره کرده است که از نظر تاریخی قرابت نزدیکی بین پژوهش بلایا جمع آوری و تحلیل اطلاعات کیفی به ویژه راهبردهای جمع آوری اطلاعات جهت دار میدانی وجود دارد » (د. ساروتیس و ر. پیلک، 1382). قابل ذکر است این روش راه بسیار مناسبی برای دسترسی به روایات مستقیم و تجارب دست اول گروههای اجتماعی بعد از فجایع است  چرا که با جمع آوری اطلاعات زیربنایی[17] در روشهای کیفی داده‏های عمیق، اساسی و صمیمی درباره گروههای کوچک به دست می‏آوریم و این روش به تمرکز محقق بر زمینه[18] تحقیق و اکتشاف بیشتر برای تایید اطلاعات کمک خواهد کرد، روشهای کیفی در واقع اجازه ظهور اطلاعات عمیق در مصاحبه‏های عمیق را می‏دهد و چیزهایی که ما نمی‏توانیم از اسناد مکتوب و پرسش نامه‏های بسته به دست بیاوریم با تکنیک‏های مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی کشف خواهیم کرد و همانطور که داده‏ها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل می‏کنیم به اطلاعات عمیق و غنی تر دست پیدا می‏کنیم که در ادبیات تحقیق آن‏ها ثبت و ذکر نشده‏اند .

برخلاف پژوهش کمی که در آن با استفاده از فنون گوناگون نمونه گیری احتمالی مواردی انتخاب می‏شوند که نماینده واقعی کل جامعه‏اند، در پژوهش کیفی نمونه‏ها به طور هدفمند انتخاب می‏شوند و پژوهش گر عمدا به انتخاب محیط‏ها، افراد یا رخ دادهای ویژه‏ای می‏پردازد که اطلاعات مهمی را تامین می‏کنند؛ اطلاعاتی که به دست آوردنشان از طریق سایر انتخاب‏ها میسر نیست و مهم ترین اصلی که در نظر گرفته می‏شود انتخاب محیط‏ها، زمان‏ها و افرادی است که قادرند برای پاسخ به پرسش‏های پژوهش اطلاعات لازم را فراهم کنند (م. ازکیا و ح. ایمانی جاجرمی، 1390: 60) .

میدان مطالعه در این تحقیق 25 زن جوان ساکن در بم بازمانده از زلزله 1382 است، که بصورت هدفمند نمونه گیری شدند. با تمامی این زنان مصاحبه عمیق صورت گرفت که از 40 تا 60 دقیقه برای هر مصاحبه زمان صرف شده است. در ابتدای پژوهش، ابتدا بصورت نمونه‏گیری هدف‏مند از بین زنانی که تجربه سکونت در چادرو کانکس و اردوگاههای بم بعد از زلزله داشتند زنانی با معرفی دوستان، آشنایان و بعضی مسئولین بمی و حتی درخواست خودشان انتخاب و با ایشان مصاحبه می‏شد.

زنان بمی براساس منطقه مسکونی، تحصیلات ، شغل مجزا شدند و سوالات متفاوتی پرسیده شد اما به هر سه گروه اجازه داده شد در مصاحبه روایی بصورت آزادانه و به دور از قیدو بند سوالات تحقیق، روایت‏های خود را با تجربیات دقایق و روزهای اول زلزله آغاز کنند. این روند به این افراد اجازه می‏داد که با محقق احساس اعتماد بیشتری پیدا کنند و لذا در مرحله بعدی و طرح سوالات شخصی و خانوادگی بدون سانسور تجربه خود را در میان بگذارند. گرچه بعضی از این زنان در طول مصاحبه چند باری با مکث از محقق می‏خواستند که این مباحث جایی مطرح نشود، این تقسیم بندی باعث شد که در نهایت مفاهیم جدیدتر و بنیادی تری کشف گردد و از تکرار سوالات خودداری شود. گرچه کار سخت ترمی شود، اما می‏توانیم با افراد، بهتر و بیشتر صحبت کنیم و داده‏های جدیدتری کشف کنیم. زنان همگی اهل بم بودند و تجربه سکونت در چادر و کانکس در منطقه آسیب دیده را داشتند.  مصاحبه‏ها در شهر بم در خانه یا محل کار یا کافی شاپ و بعضا به درخواست راوی در محیط تلگرام انجام شد و از 30 دقیقه تا 2 ساعت طول کشید و بعد از مصاحبه با 11 نفر از زنان طبقه اقتصادی پایین و 14 نفر از زنان طبقه متوسط اقتصادی  به اشباع نظری رسیدیم، هم چنین برای توسعه مقوله‏های ابتدایی و سودمندتر کردن آن‏ها از نمونه گیری نظری استفاده شد که بعد از مصاحبه با زنان انتخاب شده اولیه با توجه به پاسخ‏های ایشان از میان سوالات مطرح شده و در مصاحبه‏ها به مفاهیم جدیدی رسیدیم که از نمونه گیری نظری با هدف شناسایی مفاهیم جدید تر و منطبق با مقوله‏ها، نمونه‏های بعدی انتخاب گردید. «فرایند این نمونه گیری ماهیتی تکراری دارد به این صورت که محقق نمونه اولیه را بر می‏دارد، داده‏ها را تحلیل می‏کند و سپس نمونه‏های بیش تر را برای پالایش مقوله‏ها و نظریه‏های در حال ظهور خود مجددا بر می‏دارد این فرایند تا زمانی ادامه می‏یابد که محقق به مرحله اشباع داده‏ها برسد یعنی مرحله‏ای که در آن از گسترش بیش تر نمونه‏ها هیچ بینش و ایده جدیدی حاصل نمی‏شود» (ا. محمدپور، 1390: 41 ) .

در ابتدا سه نفر از زنان طبقه متوسط به صورت ناآشکار و تلویحی و دو نفر از زنان طبقه پایین اقتصادی بطور مستقیم در تجارب خود به تحمیل ازدواج از سوی خانواده یا خویشاوندان اشاره کردند و محقق با توجه به مهم بودن این مفهوم از دیگر بانوان خواست اگر کسی را می‏شناسند که ازدواجش اجباری بوده به او معرفی نمایند ومصاحبه آنقدر ادامه یافت تا به تکرار مفاهیم و علل رسیدیم و در این مفهوم، به اشباع نظری رسیدیم.

در این تحقیق در مرحله گردآوری داده‏ها با توجه به روش تحقیق، از تکنیک مصاحبه عمیق به شیوه نیمه ساخت یافته استفاده شده است و به دلیل فاجعه زلزله بم، ابتدا با تکنیک مصاحبه اپیزودیک، سوالات با این مضمون آغاز شد، شما  از زلزله چی بخاطر دارید ؟ و اینگونه زنان روایت خود را از روز فاجعه 5 دی آغاز نمودند. البته به دلیل ترومای ناشی از سانحه و امکان تحریف گذشته در خاطره گویی که « خاطرات موجود در حافظه به طورغیرعمدی و ناهشیارانه توسط هیجانات شناخت و تجربیات کنونی غربال شده و مورد تحریف قرار گیرند یا ممکن است واپس زنی اتفاق بیفتد یعنی در تکانه‏ها – هیجانات خاطره‏ها از خودآگاه که در غیر این صورت ایجاد ناراحتی میکند اطلاق میشود این مکانیسم جزو دفاع‏های نوروتیک طبقه بندی شده است » (ا. شارقی، 1383: 4 ). سوالاتی برای هدایت مصاحبه  بعد از چند دقیقه از شروع روایت پرسیده شد که روند مصاحبه ازواقعه مدار به روند منطقی مصاحبه‏های کیفی نیمه ساختار یافته تغییر کرد. قبل از مصاحبه به زنان اطمینان داده می‏شد که نام آنها در هنگام ارایه مصاحبه شان کاملا محرمانه بوده و در هنگام ثبت کدگذاری می‏شود. انجام مصاحبه به این شکل بود که ابتدا با اجازه مصاحبه شونده صحبت‏های ایشان ضبط می‏شد یا به دلیل درخواست ایشان مصاحبه به صورت تلفنی یا اینترنتی با ایشان انجام میشد و پس از آن به رشته تحریر درآورده میشد و پس از انجام هر  مصاحبه، کدگذاری باز انجام می‏شد و بر اساس مفاهیم و مقوله‏های ابتدایی بعد از چند مصاحبه اول نمونه گیری نظری نیز انجام شد تا زمانی که به اشباع نظری داده‏ها رسیدیم. تحلیل داده‏ها طی سه مرحله کدگذاری شده که عبارت‏اند از 1- کدگذاری باز[19]2- کدگذاری محوری[20] 3- کدگذاری انتخابی[21] .

دراین مراحل که به صورت پیوسته دنبال می‏شوند مصاحبه‏های انجام شده به صورت خط به خط تحلیل و کدگذاری شدند. در آغاز و در قالب مرحله کدگذاری باز به هر مفهوم موجود در مصاحبه بر چسبی الصاق شد و براساس ویژگی‏ها و ابعاد هر مفهوم تعداد بسیاری کدهای باز و خام پدیدار شدند. در ادامه و در مرحله کدگذاری محوری هر تعداد از کدهایی که به لحاظ مفهوم و خصایص مرتبط بودند گردآوری و به محوریت یک مقوله سازمان دهی شدند. بدین ترتیب پس از فرایند خرد کردن مصاحبه‏ها به کدها و زیرمقوله‏ها در کدگذاری باز در این مرحله به مرتبط کردن و دسته بندی آن‏ها حول محور موضوعات اصلی پرداخته شد. کدگذاری گزینشی نیز با استفاده از انتخاب مفاهیم و موضوعاتی که در استخراج مضمون اصلی پژوهش موثر به نظر می‏رسند دنبال شد.این مرحله با هدف یکپارچه سازی و پالایش داده‏ها به منظور پدیداری مقوله اصلی و نظریه انجام می‏شود. در کدگذاری گزینشی تلاش می‏شود انتخاب مقوله‏ها به گونه‏ای صورت گیرد که مقوله اصلی استخراج شده عمده مفاهیم پدید آمده در مراحل قبل را پوشش دهد.

در این پژوهش، مصاحبه‏های آغازین ابتدا تحلیل خط به خط و سپس بعد از پدیدار شدن مقوله‏های آغازین به کد گذاری جملات و پاراگراف‏ها اقدام شد. در تحلیل خط به خط، تعداد  443 داده خام از مصاحبه با زنان گروه مناطق پایین شهر، تعداد  558 داده خام از مصاحبه با زنان مناطق متوسط نشین  و1001داده خام در مجموع ساخته شدند. با استفاده از دو رویه طرح پرسش و مقایسه کردن و مراجعه مکرر به داده‏ها، داده‏های خام بدل به مفاهیم شدند. تعداد مفاهیم ساخته شده در این مرحله731 مفهوم برای زنان گروه مناطق پایین شهر، 742  مفهوم  برای  زنان مناطق متوسط نشین و در مجموع1473 مفهوم برای هر دو گروه بدست آمدند. همچنین در حین مراحل کدگذاری سه گانه به مدل پارادیمی مطابق آنچه اشتروس وکوربین مد نظر داشته‏اند توجه شده است که کدام مفاهیم مربوط به بخشهای شرایط علی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها بوده است .

مشخصات پاسخگویان در این پژوهش بر اساس برخی از متغیرهای زمینه‏ای آنان به شرح زیر است:

جدول شماره 3 . مشخصات زنان مصاحبه شده بر اساس سن، تحصیلات، اشتغال، نوع تاهل

متغیرهای زمینه‏ای

فراوانی

گروههای سنی

 

37-32

13

43-38

7

49-44

1

55-50

1

60-55

2

66-61

1

تحصیلات

زیردیپلم

9

دیپلم

8

لیسانس

5

فوق لیسانس و بالاتر

3

 

ادامه جدول شماره 3 . مشخصات زنان مصاحبه شده بر اساس سن، تحصیلات، اشتغال، نوع تاهل

متغیرهای زمینه‏ای

فراوانی

وضعیت اشتغال

شاغل

16

غیرشاغل

9

نوع تاهل

مجرد بدون ازدواج

3

متاهل

18

بدون همسر (طلاق-فوت)

4

جمع پاسخگویان

25

5- یافته‏های پژوهش

این مقاله به بررسی شرایط علی، مداخله گر در ایجاد پدیده ازدواج اجباری بعد از فاجعه و از طرفی به راهبردهای زنان در مقابله با این پدیده و پیامدهای ناشی از آن در زندگی شخصی و اجتماعی آن‏ها می‏پردازد. با توجه به تکرار این مفهوم در خلال پاسخ‏های کنشگران و تجربه ازدواج در آن شرایط را داشته‏اند در مفاهیم و مقوله‏های برآمده از تحقیق، این پدیده را با عنوان مقوله‏ای در زیر مجموعه مقوله خشونت جنسیتی انتخاب شد، انتخاب این پدیده علاوه برتکرار، دلایل دیگری نیز داشت از جمله قدرت جذب سایر مقوله‏های مربوط به وضعیت ازدواج مانند ازدواج شتابزده و مصلحتی، برای تشریح بیشتر از مراحل کار و دسته بندی مفاهیم شبیه و هم معنی و پدیدار شدن مقوله‏ها که از مفاهیم ساخته شد، نسبت به نحوه ساخت مقوله "ازدواج اجباری" اقدام میشود، لازم به ذکر است که برای به دست آوردن این مقوله تمامی داده‏های گردآوری شده اعم ازداده‏های کتبی و داده‏های مشاهده‏ای مربوط به زنان هر دو گروه تحلیل شد و محقق بطور دایم در داده‏های گردآوری شده غوطه ورگشته و از تکنیک پرسیدن  ومقایسه کردن استفاده نموده است، برای مثال بعضی مفاهیم استخراج شده از کدگذاری اولیه داده‏های خام در جدول شماره 4  ذکر شده است .

 

 

جدول شماره 4. کدگذاری اولیه داده‏های خام

داده‏های خام

مفاهیم اولیه

مقولات فرعی

مقوله اصلی

زهرا: برادرم زلزله شد نگذاشت بمونم دو ماهی شد بعد از زلزله، دادم به شوهرم که قبل زلزله هم خواستگاری کرده بود گفته بودم نه

اجبار برادربه شوهرکردن

عدم رضایت دختر از خواستگار

ازدواج اجباری

عدم رضایت زن

ازدواج اجباری

ر: می‏دونی ازدواجم اجباری نبود اونطور که می‏گن، ولی مجبوری شدم چون همش فامیلا می‏گفتند تنهایی زشته بده، چرا ازدواج نمی‏کنی، منم بدون تحقیق و همه چی شوهر کردم

ازدواج از سر تنهایی

فشار اطرافیان به ازدواج

ازدواج شتابزده

فشار خویشاوندان

 (شرایط مداخله گر)

شادی: عقد من زوری بود درسته قبل زلزله خواستگارم بود ونامزد شده بودیم ولی من وقتی پدر و مادرم مردن دیگه نمیخواستم ازدواج نکنم یاحداقل به این زودی نمی‏خواستم ولی خاله م اینا زورم کردن، هرچی التماسشون میکردم شرایط روحیم خوب نیست بعدا، قبول نکردن تو همین کانکس‏ها منو عقد کردن از کانکس‏ها متنفرم

فشار فامیل به ازدواج

عدم توجه به رضایت زن

عقد زوری و اجباری

فشار خویشاوندان

عدم رضایت زن

ازدواج اجباری

معصومه: من بعد مرگ شوهرم اصلا نمی‏خواستم شوهر کنم، اما اینقدر همه اذیت کردند و زخم زبون زدن که زن بیوه تنها بمونه زشته و مردای اردوگاه اذیت می‏کردند مجبور شدم با یک مرد متاهل ازدواج کنم

زشت بودن بودن زن بیوه در محله

آزار و اذیت زنان تنها در اردوگاه

ازدواج از سر استیصال

تابوهای جنسیتی

 (شرایط مداخله گر)

آزارهای جنسیتی

 (شرایط مداخله گر)

ازدواج شتابزده

پس از بازسازی روایت‏ها و  مقایسه مفاهیم با یکدیگر و مراجعه به یادداشت‏های نظری که در جریان مصاحبه و مشاهده صورت گرفت مشخص شد، زنانی که تجربه ازدواج اجباری در زلزله داشته، یا با تحمیل زور و اجبار مرد خانواده در نقش پدر یا برادر و باهدف داشتن زندگی خانوادگی و اقتصادی مطلوب تر و تامین خرج زندگی دختر توسط شوهر مجبور به پذیرش این ازدواج می‏شدند یا به دلیل نگرانی مادر و یا خویشاوندان بعد از فوت پدر یا والدین و با هدف سروسامان گرفتن و رهایی از تنهایی مجبور به پذیرش شتابزده یا از روی بی‏میلی خواستگار پیشنهادی آنها می‏شدند، براساس مدل پاردایمی[22]  الگوی ای.اشتروس و جی. کوربین (A. Strauss & J. Corbin, 1998) کدگذاری محوری و یک روند منطقی و منظم بین مقولات ایجاد شد، و از بین داده‏ها، شرایط علی[23] و شرایط مداخله گر[24]  پدیده[25] ازدواج اجباری در زمینه[26] گروههای اجتماعی زنان بازمانده از زلزله 1382 بم و راهبردهای زنان درگیر با این پدیده و پیامدهای این پدیده و راهبردها بر زندگی شخصی و اجتماعی زنان استخراج شده است .

 

شکل شماره 1 . مدل پارادایمی اشتروس و کوربین پدیده ازدواج اجباری


5-1 شرایط علی

«شرایط علی مجموعه‏های حوادث یا اتفاقات هستند که مسائل و مشکلات مربوط به یک پدیده را ایجاد می‏کنند و به طور مشخص توضیح می‏دهند که چرا و چگونه افراد یا گروه‏ها به روش‏های خاصی به پدیده عکس العمل نشان میدهند. شرایط که ما درانگیزه‏های شخصی یا بیوگرافی‏ها پیدا میکنیم، ممکن است برگرفته از  زمان، مکان، فرهنگ، قوانین، مقررات، باورها، اقتصاد، قدرت، یا عوامل جنسیتی و همچنین دنیای اجتماعی، سازمان‏ها و موسسات باشند (یا همه). این چیزها، یک منبع بالقوه شرایط است، ممکن است شرکت کنندگان در تحقیق همه دلایل آنچه که انجام می‏دهند را ندانند هرچند ممکن است آنها به محقق دلایلی از رفتار خود ارایه دهند» (A. Strauss & J. Corbin, 1998: 130-131). بطور خلاصه منظور از شرایط علی دراین مدل «حوادث، رویدادها و اتفاقاتی هستند که منجر به وقوع یا توسعه یک پدیده می‏شوند» (م.ازکیا و ح. ایمانی جاجرمی، 1390: 97 ).

 آن چه موجب پیدایش پدیده ازدواج اجباری یا به بیانی دیگر شرایط علی این پدیده شده است، زلزله و تبعات مستقیم و غیر مستقیم ناشی از آن مانند مرگ سرپرست خانواده پدر یا مادر، از دست دادن خانه وسرپناه، آسیب‏های جسمانی و بیکاری پدر یا سرپرست خانواده و تلاش برای بقا است که خانواده یا خویشاوندان، ازدواج زنان را راهکاری برای برون رفت از مشکلات ناشی از تاثیرات مخرب زلزله انتخاب کرده‏اند .

زلزله بم درهمه مناطق بم آسیب وارد نمود بعضی مناطق نیز مانند مناطق نزدیک ارگ بم و گسل بروات، هم از نظر میزان خرابی و هم کشته شدن اعضای خانواده به دلایلی چون نزدیکی این مناطق به گسل، کاهگلی بودن خانه‏ها، ساخت و ساز بدون نظارت خانه‏های مسکونی آجری بیشتر آسیب دیده‏اند. دراین میان با مرگ مردان خانواده‏های سنتی بم، زنان وضعیت نابسامانی پیدا کردند، دختران بدون حضور پدر و گاهی مادر مجبور به زندگی در کنار خویشاوندان (پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، دایی، خاله ) و حتی همسایه‏ها بودند و در این میان آنها علاوه برتحمل رنج مرگ عزیزان، بایستی به تصمیم گیریهای مردان و زنان خانواده میزبان نیز احترام می‏گذاشتند، ضمن اینکه بعضی از این دختران هم که مجبور به زندگی با پدربزرگ و مادربزرگشان بوده برای رهایی ازقوانین خانواده جدید و دست یابی به حس استقلال اقدام به ازدواجهایی شتابزده کردند که بعضا موفق و بعضی نیز ناموفق بوده است و بعضی از این ازدواج‏ها به طلاق، اعتیاد، خشونت و افسردگی انجامید که در بخش پیامدها به آن پرداخته می شود.

شادی در زمان زلزله همه اعضای خانواده اش فوت شده و با خانواده فامیلش زندگی می‏کرده، آنها ابتدا در چادرهای اضطراری و سپس بعد از ازدواج در کانکس زندگی کرده است. او از اجبارش برای ازدواج با نامزدش می‏گوید و اینکه راضی نبوده است در آن شرایط عروس شود .

خانم ر، که یک دوره شدید افسردگی و اقدام به خودکشی به دلیل مرگ همه اعضای خانواده و دیدن جسدهای آنها زیر آوار داشته است، از اصرار دایی و دخترخاله اش برای ازدواج می‏گوید. او درنهایت مجبور شد با یکی از خواستگارهای پیشنهادی دخترخاله اش ازدواج کند.

"یه دختر خاله داشتم که شوهرش یک خواهرزاده داشت که یه دوستی داشت گفت من خیلی تعریفت کردم بیا زن این پسره بشو، من خوشم نمی‏آمد اصلا نمی‏خواستم ازدواج کنم همه کس من مرده بودند تنها بودم گیر می‏دادند که باید شوهر کنی، دختر خاله م 8 ماه، 9 ماه گفت بیا بخوادش منم گفتم ههههه (خنده) من این سیاه را بخوام بالاخره دختر خاله م اینقدر اصرار کرد و دست گذاشت روی قران و قهر کرد تا قبول کردم اومدند خواستگاری خلاصه با هم ازدواج کردیم "

به غیر از دختران مجرد، زنانی هم که شوهر خود را در زلزله از دست دادند، علاوه بر سرپرستی خانواده و رسیدگی به وضعیت اقامت در چادر یا کانکس و دریافت کمکهای امدادی برای کسب درآمد و مدیریت اقتصادی خانواده مشکلات زیادی داشتند و این دشواری‏های ناشی از مرگ شوهر و نگهداری از فرزندان، گاهی آن‏ها را مجبور به پذیرش درخواست ازدواج از سوی مردان متاهل، مردان مسن یا پسران جوانتر و یا معتاد کرده است و گاهی نیز دختران کم سن و سال خود را بدون رضایت آنها به عقد پسران فامیل درآوردند، که به گفته خودشان "سایه یک مرد بالای سرشان باشد" و کمی از فشار زندگی نیز کاسته شود .

صالحه یکی دیگر از زنان که در حال حاضر در خانه خود به پرورش جوجه مشغول است. در زمان زلزله به دلیل بیکاری شوهر و از دست دادن خانه و اموال به نانوایی مشغول بوده است. او یک سال بعد از زلزله شوهرش را به دلیل سرطان از دست داد و مجبور شد که به تنهایی معاش خانواده را تامین کند. او مجبور شد، دختر 15 ساله اش را به عقد پسرعمه اش در بیاورد.

 " شرایط سختی بود، تو چادر تو حیاط خونه بودیم، شبا  تاریک، عمه اش دوستش داشت وقتی گفت قبول کردم شوهرش دادم، اون موقع دخترم راضی نبود خب مدرسه می‏رفت، ولی الان از زندگی ش راضی هست، ولی من ناراحتم چرا این کارو کردم ولی چاره دیگه‏ای نداشتم اونا تو یه شهر دیگه بودن دخترم وضعیتش بهتر شد"

معصومه شب زلزله در بم نبوده و همراه با همسر در یکی از روستاهای نزدیک بم اقامت داشته است.  او شوهر و برادرش را از دست داده و با دو فرزند مجبور به زندگی در روستا و سپس در چادرهای اضطراری یکی ازخیابانهای خانه فامیلش در بم شده است. او در حالیکه صدایش را پایین می‏آورد تا پسربچه اش که از ادواج دومش است، حرفهایش را نشنود میگوید:

 " زمان زلزله یکی از امدادگران متوجه شده بود من شوهر ندارم، دایم به من سرکشی می‏کرد منم فهمیدم که نگاهش فرق می‏کنه ولی می‏ترسیدم به کسی چیزی بگم، یک شب یهو اومد تو چادر من با التماس بیرونش کردم و فرداش وسایلمو جمع کردم رفتم تو خیابان خونه خودمون ولی اونجا هم تنها بودیم رفتم اردوگاه که امنیت بیشتری داشت اونجا هم نگاهها به ما زنان بیوه فرق می‏کرد، زندگی سخت بود باید برای خودم و بچه‏ها یه کاری می‏کردم، بالاخره با یک مرد متاهل وبچه دار که فهمیده بود تنها هستم ازدواج کردم "

زلزله و تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم آن از نظر تقدم زمانی علت اصلی بازگشت الگوی ازدواج اجباری در بم بوده است. این عامل آنچه را کی طی سالها مبارزات اجتماعی زنان و مردان به الگویی مناسب جامعه مدرن تبدیل کرده بود را مجدد وارد زندگی زنان کرد زیرا زلزله و ترسهای ناشی از آن و از دست دادن اموال و خانه و سرپناه، غریزه تلاش برای بقا و زندگی را بیدار کرد .

زهرا "اگر زلزله نمی‏شد با هر بدبختی بود با بابام اینا زندگی می‏کردیم مدرسه می‏رفتم "

صالحه: "اگر زلزله نمی‏شد اینقدر غم نداشتیم، منم مجبور نبودم دخترمو شوهر بودم "

5-2 زمینه

«زمینه بیانگر مجموعه شرایط خاصی است که درون آن راهبردهای کنش /واکنش انجام می‏شود» (م.ازکیاو ح. ایمانی جاجرم 1390: 97 ). زمینه یعنی مکان حوادث یا وقایع مربوط به پدیده در طول یک محدوده دارای بعد (اشتروس و کوربین به نقل از م.ازکیا، 1390: 98 ). زمینه این پژوهش، تجربه‏های زندگی زنان نجات یافته از زلزله مخرب 5 دیماه 1382 بم و ساکن در چادرهای اضطراری و کانکس‏های شخصی ساکن  یا اردوگاهها بوده است. پدیده ازدواج اجباری از داده‏های ارایه شده از زنانی که تجربه ازدواج در سالهای اولیه بعد از زلزله داشته‏اند و مجبور به پذیرش شوهر از سوی اطرافیان شده‏اند استخراج و مورد بررسی قرار گرفت .

5-3 شرایط مداخله گر

ای.اشتروس و جی. کوربین (1998: 130-131) معتقدند«شرایط مداخله گر، آنهایی هستند که تاثیرات شرایط علی در پدیده‏ها را کاهش یا افزایش یا تغییر می‏دهند، بطور مثال یک نوجوان که با وجود در دسترس بودن موادمخدر ناگهان احساس می‏کند که مصرف مواد مخدر برای او مناسب نیست، ضمن اینکه شرایط مداخله گر می‏تواند توضیح دهد که چرا برخی از نوجوانان به امتحان کردن موادمخدر می‏پردازند و بقیه نه، هم شرایط علی و و هم شرایط مداخله گر از سطح کلان یا خرد ایجاد می‏شود و راهبردها / تعاملات همیشه از مجموعه‏ای از این شرایط پیروی می‏کند». ازکیا (1390: 97) در تعریف شرایط مداخله گر آورده است «منظور شرایط ساختاری مربوط به راهبردهای عمل /تعامل است که به یه پدیده ربط دارد آنها تسهیلگر یا محدودکننده راهبردهایی هستند که درون یک زمینه خاص قرار دارند» گزارشهای سازمان‏های بین المللی بر این نکته تاکید می‏کنند که زنان و کودکان پناهنده و آواره از حوادث طبیعی یا جنگ ممکن است به خاطر تامین غذا یا سرپناه برای خود یا خانواده‏هایشان وارد رابطه جنسی اجباری شوند ویا دختران نوجوان ممکن است به دلیل فقر خانواده با افزایش خطر ابتلا به ازدواج زودرس یا اجباری مواجه شوند. از سوی دیگر ازدواج اجباری می‏تواند پیامد افشای یک سوء استفاده جنسی از آنها باشد .

شرایط مداخله گر ساختاری در ازدواج اجباری این پژوهش، پیچیده و وابسته به یکدیگر است و شامل فقر اقتصادی، نابرابری جنسیتی، اجرای ضعیف قانون، احساس ناامنی و تنهایی زنان  بوده است. در زلزله بم بعضی از خانواده‏های ساکن مناطق طبقه اقتصادی پایین، به دلیل فقر خانواده و عدم توانایی در ارایه خدمات اقتصادی به همه اعضای خانواده، دختران خود را مجبور به پذیرش ازدواج نمودند. این راه حلی است که در تعداد زیادی از خانواده‏های فقیر و کم درآمد کشورهای آسیایی بعد از فاجعه اتفاق می‏افتد. در گزارشهای کشور بنگلادش بعد از سیل، نمونه‏هایی از فروش یا قاچاق دختران آورده شده است در حالیکه فرزندان پسر را نزد خود نگاه داشته‏اند .

 زهرا دختری است که در روزهای زلزله در همان چادرها به اجبار برادرش ازدواج کرده است.

" برادرم زلزله که شد منو نگذاشت دیگه بمونم دو ماهی شد بعد از زلزله، دادم به شوهرم میگفت زشته دختر جوونی تو چادر تنها باشه من اصلا شوهرمو نمی‏خواستم، برادرم از قبل بدون رضایت من گفته بود باشه تازه کتکم هم زد، برادر بزرگم بود پدرم فلج شده بود مادرم هم نمی‏خواست منو شوهرم بده برادرم با مادرم هم درگیر شد، من اصلا شوهرمو نمی‏خواستم اصلا دوسش نداشتم اصلا دوس نداشتم ازدواج کنم"

شرط مداخله گر وضعیت اقتصادی خانواده‏های بازماندگان یکی از متغیرهای تاثیر گذار بر شدت شرایط علی یعنی زلزله بوده است. اینکه چرا همه خانواده‏ها و زنان بم تجربه ازدواج اجباری نداشتند، وضعیت اقتصادی این خانواده‏ها قبل از زلزله بود، در شرایط عادی نیز فقر زنان را آسیب‏پذیرتر می‏سازد و در بحرانها این تاثیر مضاعف شده و زنان هم بواسطه زلزله آسیب دیده و هم بواسطه فقر  « زنان بیشتر از مردان در معرض خطر قرار دادند زیرا از قابلیت و امکانات لازم برای کاهش فقر محروم‏اند و همچنین محدودیت تحرک اجتماعی و اقتصادی آنها تحت تاثیر عوامل فرهنگی و قانونی، مبارزه با فقر را برای زنان شوارتر می‏سازد (ژ. شادی طلب، 1383: 50) .

زنانی که در خانواده‏های فقیر تر و محله‏های پایین شهر بم سکونت داشتند، در طول زلزله بیشتر در معرض خشونت جنسیتی از جمله ازدواج اجباری، کتک خوردن از مردان خانواده و عدم برآورده شدن نیازهایشان و.... قرار گرفتند. آنها بعد از زلزله همان اندک پس انداز خود را به دلیل از دست دادن خانه و وسایل و گاهی شغلشان از دست دادند و سالهای بعد از زلزله وضعیت اقتصادی این گروه از جامعه بدترنیز شد. فقر در زنان بازمانده از زلزله تاثیرات بیشتری گذاشت .

داده‏های برآمده از تحقیق نشان داد  که هر چه کنشگران از سرمایه‏های اقتصادی – فرهنگی کمتری برخوردار بوده‏اند، بیشتر توسط خانواده مجبور به ازدواج اجباری شده‏اند. از سوی دیگر با توجه به شرایط زندگی زنان تنها بدون حضور پدر یا دیگر مردان خانواده به دلیل احساس ناامنی بوجود آمده در زندگی در چادر‏ها و اردوگاههای بازماندگان حوادث طبیعی انتخاب شوهر برای زنان تنها یکی از راهکارهای مقابله با احساس ناامنی و تنهایی است. در این میان بعضی از مادران خانواده که همسرشان را در زلزله از دست داده‏اند برای سروسامان بخشیدن به زندگی دخترانشان و ترس از مجرد ماندن آنها آنها را قانع می‏کنند که ازدواج برایشان بهتر است.

لیلا در زمان زلزله پدرش را از دست داد و با مادر و خواهر و برادرانش زندگی می‏کرده است.

"بنده جزو افرادی بودم که اصلا بعد از زلزله علاقه‏ای به ازدواج نداشتم، اما مادرم همیشه نگران بود و عقیده اش این بود اگر روزی مرگ برای خودش هم فرا برسد سرنوشت ما چه میشود و همیشه‌ میگفت من شرایط جسمی خوبی ندارم و زمانی خیالم راحت میشود که شما سر و سامان بگیرید، برای همین دوسال بعد از زلزله به خواست مادرم، با پسر داییم ازدواج کردم و خدا رو شکر راضی هستم، خواهران دیگرم به همین منوال ازدواج کردند "

عدم مدیریت امنیت برای زنان در مناطق آسیب دیده، ساختمان‏های تخریب شده، سگ‏های ولگرد، مردان سواستفاده گر از تنهایی زنان  باعث ایجاد احساس ناامنی در زنان تنها در هنگام بحران‏های طبیعی می‏شود. زنان به دلیل وضعیت فیزیولوژی، فرهنگی و کلیشه‏ای جنسیتی  در معرض آسیب بیشتری هستند. «در طول چند دهه گذشته، تعداد حوادث طبیعی افزایش یافته است، و عدم  دسترسی به خدمات اساسی برای دختران در زمان حوادث طبیعی مانند آموزش آنها را تهدید می‏کند، و به این ترتیب خطر ازدواج اجباری را  افزایش می‏دهد اگر به کشورهایی که دارای آسیب پذیری زیاد به تغییرات آب و هوایی نگاه کنیم می‏بینیم که میزان ازدواج فرزندان نیز بالاست» (irfc,2015 ).

یکی دیگر از شرایط مداخله گر در ازدواج اجباری زنان در زمان حوادث طبیعی مردسالاری حاکم بر جامعه و تابوهای جنسیتی است که زنان بدون حضور مرد  را ناتوان در مراقبت خود و خانواده می‏دانند و ضمن اینکه حضور زنان بیوه را  باعث شرمساری و آبروریزی خانواده قلمداد می‏کنند و به این دلیل دختران تنها و زنان خودسرپرست را مجبور به انتخاب یک همسر می‏کنند حتی اگر مرد خواستگار زن دیگری داشته باشد، در زمان بحران‏های طبیعی به دلیل بهم خوردن نظم اجتماعی و افزایش حضور افراد غیربومی و مزاحم در منطقه زنان تنها و مجرد در منطقه تجربه‏هایی از ایجاد مزاحمت را روایت کردند .

نوا : " چون داداشم نبود پیشمون و بعضی ادمهای کوته فکر و احمقی دور و بر خونه مون بود اومدم ارگ خونه اجاره کردم، کرایش سنگین بود ولی سنگین تر از آزار و اذیت همسایه هامون نبود. یا شایدم دزد بودن...نمیدونم...نیمه شبها اجر پرت میکردن توخونمون! زنگ زدیم پلیس اومد چند دفعه ولی اخرش معلوم نشد کی بود و به چه قصدی اینکارو میکرد"

خانم ر "من تو کانکس امنیت نداشتم یه مدتی چند نفری منو اذیت می‏کردند من شبا که می‏خوابیدم میامدند آجر را می‏انداختند روی سقف کانکس، من نمی‏تونستم کنار عمو و عمه زندگی کنم شرایط جوری بود نمی‏شد برم من مجرد بودم پسر داشتند من راحت نبودم، ههههه شبا یه سیم برق می‏زدم ور[27] برق یه سرش می‏زاشتم روی در کانکس، می‏ترسیدم من شنیده بودم بعضی زنا را اذیت می‏کردند گفتم اینطوری کسی نیاد تو"

این زنان، نیز تحت تاثیر وضعیت نابسامان زلزله، ازدواج را مناسب ترین استراتژی مقابله با احساس ناامنی و تنهایی خود در آن زمان ذکر می‏کنند. معصومه در بخشی از صحبت هایش از پیشنهاد روابط نامشروع مردان متاهل اردوگاه می‏گوید و اینکه این موضوع او را اذیت می‏کرد .

شادی: " ازچادر متنفرم چون عقدم رو توچادر بستم من دلم نمی‏خواست الان شوهر کنم ولی از بس گفتند که باید شوهر کنی منم گفتم باشه از طرفی شبا تو چادر با مردای غریبه خوابیدم البته فامیلام بودن اما من بینشون تنها بودم تصمیم گرفتم برای اینکه جدا بشیم شوهر کنم برم تو چادر خودمون"

تابوهای جنسیتی  و مردسالاری جامعه گرچه پنهان ولی تاثیر گذار است و می‏تواند باعث افرایش ازدواج‏های اجباری زنان در حوادث طبیعی شود. مرد سالاری زنان را موجوداتی می‏داند که باید برای حمایت از خانواده خود را فدا کنند و از خود اختیاری ندارند. این تفکر زنان را کالایی برای رفع نیازهای اقتصادی می‏داند و زنان تنها و بدون مرد را انسانهایی بیچاره و بدون تکیه گاه تصور می‏کند واین فکر را در میان همه مردم رایج میکند که زنان تنها، راههای ساده‏ای برای تامین نیازهای جنسی و اقتصادی مردان خانواده و جامعه هستند .

خانم خ در زمان زلزله همسر مردی مسن شده:

 "بابام اینا گفتند ازدواج کن، می‏گفتن این مرده همه چی داره منم زنش شدم بعدش فهمیدم معتاده ازش طلاق گرفتم و برگشتم خونه بابام با پسرم و تو حیاطشون تو کانکس زندگی می‏کنم  ".

5-4 پدیده ازدواج اجباری

اشتروس و کوربین 1998: 130)) مبدع این مدل پاردایم نظری در تحقیقات کیفی معتقدند که پدیده «یک اصطلاح است که به پرسش «در اینجا چه می‏گذرد» پاسخ می‏دهد، در جستجوی پدیده، ما به دنبال الگوهای تکراری اتفاقات، حوادث یا اقدامات / تعاملاتی هستیم که نشان دهنده آنچه مردم به تنهایی یا با دیگران در پاسخ به مشکلات و موقعیت‏هایی که آنها خودشان را در آن می‏بینند، می‏گویند یا انجام می‏دهند و هر الگویی مجموعه‏ای از شرایط خاص خود را دارد که مربوط به آن است.

 در این پژوهش پدیده الگوی ازدواج اجباری است که در میان زنان بم مشاهده شده و رویدادی بوده است که هم در زمان زلزله برای این گروه مشکل آفرین شده است و هم در شرایط فعلی از پیامدهای آن به چالش می‏پردازند. ازدواج اجباری ازدواجی است که بدون رضایت دختر یا پسر انجام شود. در اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل، ماده 16، بخش 2 آمده است، ازدواج تنها با موافقت آزاد و کامل از همسران احتمالی نافذ است» (A. Voulgari, 2013: 5). «ازدواج برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی است به این صورت که جامعه می‏کوشد تا روابط غریزی را مهار کرده به آن رنگ فرهنگ بزند. گذشته از چهار خصلت، ارتباط اجتماعی، تخالف جنسی پایاپایی و قرارداد اجتماعی، ازدواج ارتباطی را می‏سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای ماهیتی است بی‏نظیر » (ب. ساروخانی، 1370) این نوع ازدواج با شاخص عدم رضایت دختر یاپسر شناخته می‏شود، پس  وقتی هر دو طرف یایک طرف نسبت به عقد انجام شده رضایت قلبی یا رضایت ظاهری نداشته باشد، ازدواج از نوع اجباری است. پرداختن به این مفهوم بستگی به فرهنگ و سنت‏های هر منطقه نیز دارد، بطور مثال در یک فرهنگ سنتی پدرسالار، این نوع ازدواج با انتخاب پدر یا پدربزرگ اتفاق می‏افتد ورضایت زوجین برای ازدواج دارای اهمیت نبوده و مفهومی به نام ازدواج اجباری دور از ذهن است و انواع دیگری مانند ازدواج فرمایشی یا تنظیم شده  را شامل می‏شود و«طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده 16، ازدواج اجباری نقض آشکار استانداردهای بین المللی حقوق بشر است و از دیدگاه حقوق بشر، ازدواج تنها با رضایت آزاد و کامل همسران متعهد مورد پذیرش است » (A. Gill & A. Sunderi, 2012: 25).

5-5 اقدامات و تعاملات

«تاکتیک‏های استراتژیک روزمره[28]، یعنی چگونه اشخاص با موقعیت‏ها، مشکلات و مسائلی که با آنها مواجه می‏شوند، برخورد می‏کنند. این‏ها نشان می‏دهد که مردم یا سازمان‏ها، دنیای اجتماعی یا ملت‏ها چه می‏گویند یا انجام می‏دهند. اقدامات / تعاملات استراتژیک هدفمند و عمدی هستند که برای حل مشکل استفاده می‏شوند و به همین ترتیب پدیده را نیز به نوعی شکل می‏دهند. روالها اقدامات / تعاملات شیوه‏هایی هستند برای پاسخ دادن مردم به وقایع در زندگی روزمره و در سازمانها، قوانین و مقررات و رویه‏ها را در بر می‏گیرد. هرچند پژوهشگران تمایل دارند مطالعات خود را دربر روی راهکارهای پروبلماتیک متمرکز کنند، اما بررسی راهکارهای روزمره مهم است، زیرا اقدامات/تعاملات روزمره متمایل به حفظ نظم اجتماعی را نشان می‏دهند. اصطلاح "عمل / تعامل[29]" مفهوم مهمی است چرا که افراد تعریف و یا معانی را به موقعیت می‏دهند» A. Strauss & J. Corbin, 1998: 133-134)).

داده‏های به دست آمده از تجارب زنان نشان از این دارد که راهبردهایی که کنشگران در برابر پدیده ازدواج اجباری در پیش گرفته و انجام داده بودند منفعلانه بوده که در نهایت، نفعی برای آنها در برنداشته ضمن اینکه وضعیت اقتصادی و سلامت روانی شان نیز بر انتخاب راهبردها تاثیر داشته است. اولین کنشی که کنشگران به آن اقدام کرده‏اند، کمک گرفتن از خانواده بوده است، بطورمثال زهرا در ابتدا از پدر و مادرش کمک خواسته است، اما پدر به دلیل فلج بودن و شغل سیگار فروشی و عدم توان تامین معاش دو فرزند (پسر و دختر) ترجیح داده است که خرج دختر از خانواده جدا شود، ضمن اینکه برادر بیشتر خرج خانه را می‏داده است و تصمیم گیری با او بوده و مادر نیز با وجود درگیری وبحث به دلیل نداشتن قدرت در هرم خانواده نتوانسته کاری بکند. از طرفی زهرا نیز بعد از مخالفت شدید چندین بار کتک خورده تا بعد از فشارهای زیاد با شوهرش عقد می‏کند. این موضوع نشان می‏دهد که فقر اقتصادی بر تصمیم گیری پدر خانواده تاثیر گذار بوده است .

شادی نیز منفعلانه در برابر اجبار خاله‏اش عکس العمل نشان داده است او تنها کاری که می‏کند التماس کردن و گریه کردن است با وجود اینکه شادی دانشجو بوده، اما به دلیل افسردگی ناشی از مرگ اعضای خانواده دچار بی‏تفاوتی شده و در تصمیم‏گیری و مقاومت تاثیر داشته است در نتیجه او نیز ازدواج را قبول کرده است .

شادی: "من هر چی التماسشون کردم نپذیرفتن، عروسی من بدترین عروسی دنیا بود اصلا هیچ چیزی رو دوست نداشتم، مرده متحرکی بودم که اونا برام تصمیم‏گیری میکردن"

کنش دیگر کنشگران این بوده است که این اقدام را به نوعی توجیه کردند تا به آرامش برسند؛ اینکه بزرگ خانواده صلاح آنها را در این دانسته است، از طرفی چون مردان خانواده نان آور خانواده بوده  و سرپرست و بزرگ خانه محسوب می‏شدند، زنان نقشهای انفعالی داشته و نمی‏توانستند در برابر خشونت خانگی یا رفتارهای اجباری آنها واکنش فعال داشته باشند و اینکه اگر ازدواج نمیکردند، تنها و بی‏سرو سامان  می‏ماندند .

زهرا با وجود تنفرش از شوهر ناگهان می‏گوید: «خب می‏دونی خانواده ام هم گناهی نداشتن، بهتر از اینکه دختر جوونی تو چادر باشه اونم تنها »

خانم ر" ازدواجم اجباری نبود، خب بهم می‏گفتند نگرانن تنهایی ازدواج کن دیگه ...چرا ازدواج نمی‏کنی، خوبی منو می‏خواستن...من هم گفتم باشه و شوهر کردم"

نوا که هنوز از نشانه‏های افسردگی اش رنج می‏برد " بخاطر این ضربه ای که بعد زلزله خورده بودم  درسم و زندگیم بهم ریخته بود، اصلا امادگی ازدواج رو در خودم نمیدیدم و همه رو الکی رد میکردم، بعدش دیگه داداشم دیگه صداش دراومد و منم مجبوری یکی از خواستگارمو انتخاب کردم "

5-6  پیامدها

«دنبال کردن پیامدها[30] در نظریه بنیانی مهم است » (م.ازکیا و ح. ایمانی جاجرمی، 1390: 99). آخرین بخش از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین، اصطلاح پیامدها یا عواقب هست که نتیجه پدیده و راهبردهای انتخاب شده در زندگی کنشگران می‏باشد، نکته قابل ذکر این است که لزوما همه کنشگران این پیامدها را تجربه نخواهند کرد که این نیز به دلیل تفاوت‏های فردی و اجتماعی افراد و جامعه می‏باشد. «پیامدها، مانند شرایط، خواص ذاتی دارند، مانند اینکه پیامدها ممکن است منفرد (معمولا نه) و یا به صورت دسته بندی باشند، ممکن است برای فرد قابل مشاهده باشد، اما برای دیگران نه و یا بالعکس، آنها ممکن است فوری یا تجمعی، برگشت پذیر یا غیرقابل پیش بینی باشند. تاثیر آنها ممکن است محدود و کم  باشد (تنها در بخش کوچکی از زمینه تاثیر بگذارد) و یا گسترده ترباشند (دنباله‏ای از رویدادهایی ناگوار که به طور کامل یک زمینه را تغییر می‏دهد) که ما به عنوان یک تحلیلگر، می‏خواهیم تا حد زیادی از این پیامدها را در تجزیه و تحلیل هایمان به دست بیاوریم » (1998: 134-135) .

می‌توان یک نکته را نیز به این مساله اضافه کرد که یک پیامد میتواند پدیده یک مدل پاردایمی دیگر باشد که نیاز به بررسی شرایط علی ومداخله گر جداگانه دارد مانند اقدام به خودکشی در زنان در فجایع طبیعی که پیامد پدیده آسیب‏های شناختی-هیجانی کنشگران در فجایع طبیعی است و دلیل اصلی آن افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه می‏باشد، اما خود یک پدیده‏ای است که به عنوان یک الگوی رفتاری در زمان فجایع طبیعی هم در زنان و هم در مردان داغدیده قابل بررسی است .

پدیده ازدواج اجباری در این تحقیق به عنوان یک خشونت خانگی و راهبردهای منفعلانه کنشگران هم زمان، باعث نارضایتی زناشویی بعد از ازدواج در آنها شده است. در تحقیقات روانشناسان مراکز مشاوره خانواده در وضعیت‏های غیربحرانی نیز آمده است که: «ازدواجهایی که با رضایت فرد وموافقت خانواده صورت میگیرد، هم در سالهای اولیه ازدواج و هم در درازمدت، باسازگاری زناشویی بیشتری همراه است» (ع. مظاهری و همکاران، 1388) در حالیکه ازدواج اجباری از شاخص رضایت برخوردار نبوده و زنان خود را قربانی یک خشونت اجتماعی ناشی از تاثیرات زلزله می‏دانند این نارضایتی زناشویی هم در ارتباطات بین فردی آنها و هم در رابطه جنسی زن و شوهر تاثیر گذار است چرا که زنان احساس خشم پنهانی در درون داشته و خود را قربانی این ماجرا می‏پنداشتند .

زهرا "رابطه زناشویی خراب ...ما تا الان چند بار می‏خواستیم طلاق بگیریم، من از نظر زناشویی با شوهرم کاری ندارم، اصلا ارضا نمی‏شم "

بعضی نیز تمایلی به رابطه جنسی نداشته و با اجبار همسر آن را انجام داده‏اند .

شادی "برخلاف شوهرم که دوست داشت من بخندم شادباشم رابطه زناشویی داشته باشم من همه اینهاروگناه میدونستم بعدشم من اصلا نمی‏تونستم"

این احساس خشم و تنفر از شوهر اجباری علاوه بر نارضایتی زناشویی، باعث شده بوده زنان تجربه خشونت از طرف شوهر یا خانواده شوهر داشته باشند. آنها با یکدیگر مجادله و بحث کرده که در نهایت بعضی اوقات این مجادله به کتک خوردن زن منجر شده است .

زهرا: " شوهرم اصلا اخلاق نداشت از همون اول ، الان هم اخلاق نداره با همه دعوا می‏کنه، تو همون چادر که بودیم کتک هم می‏زد خب دوستش نداشتم اونم می‏فهمید، همسایه‏ها چند بار اومدند به برادرم گفتن اونم می‏گفت همه شوهرها زناشون رو می‏زنند (می خندد) خودش هم زنش رو می‏زنه چطو یه بار هم شوهرم سرمو زد به درخت یک روز بیهوش بودم"

مصرف و قطع خودسرانه داروهای مسکن و آرامبخش برای رسیدن به آرامش در این زنان تجربه شده است و در بعضی از زنان که ارضای نیازهای عاطفی و جنسی نیز نداشته رابطه با مردان دیگر را تجربه کرده‏اند که باعث افزایش خشونت خانگی شده است، ضمن اینکه بعضی از مردان نیز به دلیل اینکه بخاطر پول یا دلایل دیگر مجبور به ازدواج با زن پیشنهادی بازمانده از زلزله شده‏اند نیز به دلیل نبود عشق، به خیانت دست زده‏اند و این موضوع افسردگی و احساس خشم زنان را بیشتر کرده و آنها را به سمت مصرف مواد مخدر سوق داده است .

زری "من می‏رم از خونه بیرون برمیگردم شوهرم چون بدایمونه به من شک داره می‏گه رفتی با کسی بعدش به زور پیش من می‏خوابه می‏گه اینطوری معاینه ات می‏کنم که با کسی بودی یا نه "

خانم ر می‏گوید:

با وجود اینکه دوستش نداشتم، هیچی براش کم نزاشتم خونه مال خودم بود زندگی‏م مال خودم بود شوهرم با یه لباس و پیراهن اومد خونه ما، طلایی که داشتم 45 میلیون تومان بود در اختیارش گذاشتم ولی یه آدمی بود دنبال دختر بازی و با زنهای دیگه رابطه داشت منم می‏دونستم، یه اینقدرو شیره تریاک می‏چسبوندم می‏کشیدم تا صبح خودمو سرگرم می‏کردم که اینا از سرم بره، اونم پیش زن دیگه‏ای بود"

پس از افشای خیانت ، «همسر آسیب‏دیده احساس خشم به همسر، احساس شرم، دستپاچگی، از دست دادن احساس هویت، احساس گناه، کاهش عزت نفس و عدم امنیت را تجربه می‏کند » (آ. امینی‏ها و همکاران، 1394 ) و سلامت همسر خیانت دیده آسیب می‏بیند، در حالیکه این زنان به دلیل نداشتن حمایت مالی و پشتوانه خانوادگی با وجود این آسیب نتوانستند طلاق بگیرند و آن را تحمل می‏کنند .

احساس انزوا[31] یکی از بزرگترین پیامدهایی است که زنان  در معرض تهدید ازدواج اجباری آن را لمس می‏کنند، آنها فکر میکنند چون متعلق به طبقه پایین جامعه هستند  غیر از این سرنوشتی نخواهند داشت. آنها می‏گویند اگر زلزله نمی‏شد، یا پدر و مادرشان نمی ‏مردند یا وضعیت مالی وسواد خوبی داشتند مجبور نبودند با این مرد زندگی کنند و این نداشتن‏ها باعث شده است حتی نتوانند طلاق بگیرند چون بدبخت‏تر خواهند شد .

تعدادی از این دختران به دلیل ازدواج اجباری با مردان به دلیل عدم تحقیق و عدم اجباری بودن آزمایش‏های اعتیاد، بعد از ازدواج  متوجه اعتیاد شوهر و خانواده شوهرشان شدند که بعضی از این زنان متاسفانه توسط شوهر یا خانواده شوهرشان معتاد شدند .

راما: « بعد از ازدواج یک سالی گذشت دیدم مادرش داره یه جوری شیره می‏کشه می‏گن قلیون چراغ همینطور خوابیده داره شیره می‏کشهبعدش دیدم شوهرم می‏شینه هر جایی می‏کشه من نمی‏دونستم معتاده و گرنه عمرا زنش می‏شدم تا اینکه سرماخوردم، مادرشوهرم گفت بیا دو تا دود از اینا بکش خوب می‏شی، منم کشیدم گفتم به چه مزه‏ای می‏ده چقدر خوبه »

زری بعد از ازدواج توسط شوهرش معتاد شد او تعریف می‏کند:

 « شوهرم کم کتکم نزده بود ، معتاد بود اخلاق نداشت یه  دفعه سرمو زد به درخت خرما وسط باغچه منم بیهوش شده بودم، همسایه بهش گفته بود حداقل 4 تا دود بده بهش این داره از بین می‏بره، اینطوری شدکه هر وقت درد داشتم شوهرم می‏داد من تریاک بکشم ».

6- بحث و استنباط نظری

زلزله تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان می‏گذارد و جنسیت متغیر تأثیرگذار و مهمی در آسیب پذیری فاجعه در مناطق بحران زده است. این تفاوت هم به دلیل مسائل بیولوژیکی و هم تفاوت‏های روانی و اجتماعیِ ناشی از نوع ساختارهای جامعه و نابرابری‏های جنسیتی است  که در همه جای دنیا وجود دارد. زنان فاجعه زده علاوه بر آسیب‏های جسمانی و اقتصادی، مشکلات روحی، خشونت خانگی، بیکاری، افزایش فقر، اعتیاد، تفکر خودکشی، کاهش اعتماد به نفس، مهاجرت مردان و گاهی چند همسری را تجربه می‏کنند .

نتایج این پژوهش نشان داده است که با وقوع یک فاجعه مخرب مانند زلزله 1382 بم، که خرابی‏های زیادی در پی داشت پدیده ازدواج تحمیلی یا اجباری اتفاق افتاده است، بنا به گفته این زنان، آنها از سوی مردان خانواده، خویشاوندان وحتی همسایه‏ها تحت فشار برای انتخاب همسر بوده‏اند. دامنه دلایل این اجبار از نگرانی ناشی از عدم امنیت در مناطق زلزله زده شروع تا دلایل اقتصادی یا ارث و میراث زنان تنها مانده کشیده شده است. شکل‏های غالب ازدواج بعد از فاجعه، بصورت ازدواج اجباری و ازدواج شتابزده می‏باشد که پس از تحلیل مصاحبه‏ها به دلیل پررنگ بودن جبر زنان به پذیرش همسر پیشنهادی، در پوشش یک پدیده واحد یعنی ازدواج اجباری قرار گرفت. زنان طبقه‏های اقتصادی پایین که قبل از فاجعه طبیعی با  فقر و خشونت مواجه بودند، با چالش‏های مضاعفی پس از زلزله مواجه هستند.

 از سوی دیگراین گروه از زنان به دلیل کم سوادی و ناآگاهی تخصصی در خصوص حقوق اساسی خود رفتارهای مربوط به نقض حقوق خود را به عنوان یک رفتار عادی و اجتناب ناپذیر دیده‏اند که در انتخاب راهبرد در آن‏ها تاثیر گذار بوده است. در واقع انفعال زنان در برخورد با این پدیده که ناشی از وضعیت نابرابری جنسیتی و مردسالاری جامعه نشات می‏گیرد و از طرفی وضعیت اقتصادی آنها در بازتولید خشونت خانگی و جنسیتی موثر است. نکته قابل توجه در این مصاحبه‏ها این بود که هیچکدام از این زنان از سیستم حمایتی اجتماعی و حقوقی آگاهی نداشته و استفاده نکردند و این سیستم حمایتی در زمان فاجعه بم فعال نبوده است. فعالان خدمات روانی اجتماعی در منطقه، به دلیل کم آگاهی از این مساله و عدم سرکشی هدفدار به خانواده‏های فقیرتر، نتوانستند با شناسایی گروههای حساس اجتماعی و مشکلات احتمالی برای زنان بیوه و مجرد در پیشگیری از ایجاد این پدیده کمک کنند، در حالیکه  خشونت علیه زنان و دختران می‏تواند از طریق برنامه ریزی و مدیریت زمینه‏ای که مشارکت مردان را نیز شامل می‏شود، در زمان فاجعه کاهش یابد که این اطلاعات باید از طریق مددکاران اجتماعی و کارشناسان حقوقی متخصص و مجرب که به منطقه اعزام میشوند به زنان منطقه آموزش داده شود. از سوی دیگر به غیر از پیامدهای منفی فاجعه برای زنان «فجایع فرصت منحصر به فردی برای توسعه فراهم می‏کنند و بسیار توصیه می‏شود که بعد از حوادث طبیعی، ظرفیت‏های زنان به منظور بهبود کیفیت زندگی آنها و همچنین ایجاد تغییرات مثبت پس از بلایای طبیعی ارزیابی شود. بطور نمونه زنان و دختران منطقه می‏توانند به مردان در بازسازی خانه‏های آسیب دیده کمک ‏کنند، زنان می‏توانند بازیگران اصلی در مدیریت فاجعه در جامعه باشند، با این حال در اقدامات پس از فاجعه و توسعه، باید عوامل اجتماعی فرهنگی آن منطقه مورد توجه قرار گیرد» (S. Sohrabizade, 2017 ) .

در نهایت با بررسی داده‏های به دست آمده از زنان شرکت کننده می‏توان اینگونه استنباط کرد که ازدواج  اجباری یک راه حل فوری ناشی از شتابزدگی جامعه و خانواده‏ها در دوره زمانی نزدیک به زلزله، برای نظم بخشیدن به وضعیت مردان و زنان مجردو بیوه است و زنان با توجه به سرمایه‏های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی خود، راهبردهای برخورد با این پدیده را انتخاب و اجرایی می‏کنند که هر چه وضعیت اقتصادی و سرمایه‏های اجتماعی آن‏ها پایین تر باشد بیشتر مورد خشونت جنسیتی قرار گرفته و از پیامدهای منفی ازدواج اجباری رنج می‏برند.

7- پیشنهادات

- طراحی فرم شناسایی گروههای آسیب پذیر بعد از فجایع با هدف کاهش آسیب‏های اجتماعی زنان در سنین مختلف جهت استفاده امدادگران، مددکاران اجتماعی و روانشناسان حاضر در منطقه

- انتخاب یک امین یا نماینده از سوی هر محله با حداقل پوشش 10 خانوار برای دستیابی سریع بازماندگان به خدمات اجتماعی و روانی و انتقال نیاز‏های این گروه به سازمانهای حامی

- پیگیری فعال مددکار اجتماعی از وضعیت زنان بیوه و مجرد در منطقه

- سرکشی به خانواده‏های فقیر و شناسایی نیازهای آنها و تامین نیازهای اولیه زیستی و اقتصادی آنها



[1] disaster

[2] gender

[3] economic- social class

[4] maharashtra 

[5] flood

[6] earthquake

[7] war

[8] homeless

[9] gender -social taboo

[10] early marriage

[11] forced marriage

[12] arrengment marriage

[13] Man and society in calamity

[14] Aisha K. Gill & Anitha Sundari

[15] M. Alston

[16] Grounded theory

[17]data base

[18] context

[19] open coding

[20] axial coding

[21] selective coding

[22] paradigm model

[23] causal conditions

[24] intervening condition

[25] phenomenon

[26] context

[27]  در گویش شهروندان بم، ور {{var^به معنای برای، بر و در است .

[28] routin strategies

[29] action/interaction

[30] consequences

[31] isolation

احمدیان، محمدرضا ؛یمین، نعمت اللهی (1384 )، تحلیلی بر وفیات حادثه زلزله بم و مقایسه آن با رویدادهای مرگ ثبت شده در دوره پنج ساله قبل از حادثه زلزله شهرستان بم، فصلنامه جمعیت، شماره 51و52، صص 63-67 .
ازکیا. مصطفی ؛ایمانی جاجرمی. حسین (1390 ). روش‏های کاربردی تحقیق کاربرد نظریه بنیانی. تهران: کیهان.
اشتروس. آنسلم ؛ کوربین. جولیت (1385). اصول روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی، رویه‏ها و شیوه‏ها. ترجمه بیوک محمدی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی .
امینی‏ها، آزاده و همکاران (1394)، تفحص کیفی در واکنش همسران به افشای خیانت زناشویی، فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال 5، شماره 3،  صص92-72.
زند، مهناز (1376)، تحلیل و تبیین مسائل و مشکلات روانی اجتماعی کودکان و نوجوانان بی‏سرپرست شده در زلزله شهر رودبار، نامه علوم اجتماعی، شماره 9 و 10، صص 175-196 .
ساروتیس، دانیل؛ راجر، پیلک (1382)، چارچوب تحقیق در بلایای طبیعی، مترجم سعید نیک آیین، رفاه اجتماعی، دوره  3،  شماره 11، صص 217 - 242.
ساروخانی. باقر (1370). مقدمه‏ای بر جامعه شناسی خانواده. تهران: سروش.
شادی طلب، ژاله (1372)، مدیریت بحران: برنامه ریزی پس از فاجعه زلزله، فصلنامه علوم اجتماعی، دوره 2و 4، شماره3، صص 125-151.
  شادی طلب، ژاله (1383)، فقر زنان سرپرست خانوار، پژوهش زنان، شماره 1، صص 49-70
شارقی، الهام (1383)، بررسی تاثیر میزان به خاطر آوردن حادثه در برنامه ریزی برای آینده در مصدمین زلزله بم بستری شده در بیمارستان شریعتی ، رساله دکتری حرفه ای، دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد واحد نجف آباد.
کامکار. مهدیس (1382). جنسیت و سلامت در بلایای طبیعی، رفاه اجتماعی، شماره 11، صص 288-279.
محمدپور. احمد (1390). روش تحقیق کیفی: ضد روش مراحل و رویه‏های عملی در روش‏شناسی کیفی، تهران: جامعه شناسان.
مظاهری، علی و همکاران (1388)، رابطه سبکهای همسرگزینی با کیفیت و پایداری ازدواج، فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره 5، ص 55-72.
Alston, M. Margaret, Whittenbury,Kerri;  Haynes, B. Alex; Godden, Naomi (2014),Are Climate Challenges Reinforcing Child and Forced Marriage and Dowry As Adaptation Strategies in the Context of Bangladesh?, women's studies International Forum, 47, a: 137-144.
Birks. M. ; mills. H.)2011). Grounded Theory a Practical Guide. los angeles: calif sage.
Cohan, C. ; Cole, S.  (2002), Life Course Transitions and Natural Disaster: Marriage, Birth, and Divorce Following Hurricane Hugo,  Journal of Family Psychology, 16, 1 : 14-25 .
Fothergill. A. ( 2004). Heads Above Water: Gender, Class, and Family in the Grand Forks Flood. Albany.  new York: suny Press.
Gill. K. Aisha; Sundari. Anitha  (2011). Forced Marriage: Introducing ASocial and Human Rights Perspective. London: Zed Books.
Ifrc. (2015), Unseen Unheard Gender Based Violence in Disaster, available from: https www.ifrc.org/Global/Documents/Secretariat/201511/1297700_GBV_in_Disasters_EN_LR2. pdf.
Sohrabizadeh, S. ; et al . , (2017), Women’s Challenges and Capabilities in Disasters: A Case Report of the Twin Earthquakes of Eastern Azerbaijan, Iran,current disasters, 22 (9).
Sorokin.P.A. (2010). Man and Society in Calamity, new York: E. P Dutton.
Strauss. A. ; corbin J.  (1998). Basics of Qualitative Research Techniques andProcedures for Developing Grounded Theory. USA: Sage.
UN women (2015), Impact of Natural Disasters on Girls and Women, Available from: http: //norlha. org/wpcontent/uploads/2015/04.
UNFPA (2015), Facing the Facts: Adolescent Girls and Contraception,  Available from: https: //www. unfpa. org/sites/.../UNFPA_Adolescent_brochure. pdf.
Voulgari. A.  sahelia (2012). Women and Forced Marriage in Scotland, Scotland.