مشارکت اجتماعی ـ سیاسی شهروندان و اشخاص حقوقی نظیر انجمنها، اصناف و سازمانهای مردمنهاد در فرآیند تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا، امری بسیار حائز اهمیت است. این امر در ایران بنا بر دلایل اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی با موانع متعدد روبرو است. براین اساس، هدف این مطالعه، شناسایی موانع مشارکت اجتماعی ـ سیاسی در ایران براساس دیدگاه نخبگان بود. پس از مروری بر منابع و تدوین چارچوبی مفهومی درباره مشارکت، گردآوری دادهها با استفاده از روش کیفی و مصاحبههای نیمهساختاریافته با مشارکت 4 گروه از افراد شامل اعضای سابق و فعلی شورای شهر تهران، مدیران ارشد شهرداری تهران، اعضای هیئت علمی دانشگاهها وکارشناسان شورای شهر که با نمونهگیری نظری و هدفمند انتخاب شدند، انجام گرفت. معیار پایان نمونهگیری اشباع نظری بود که بعد از مصاحبه با 30 نفر حاصل شد. دادهها با تکنیک تحلیل تماتیک و با کمک نرمافزار MAXQDA-12 کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادههای کیفی نشان داد 4 مقوله اصلی و 10 زیرمقوله به عنوان موانع مشارکت وجود دارند که عبارتند از موانع تاریخی (استبداد تاریخی و تجارب آغاز انقلاب)، پارادایم دینی (آموزههای دینی)، بیگانگی اجتماع با مشارکت (اجتماع مشارکتگریز، مغفول ماندن مشارکت در جامعهپذیری، و کیفیت نامطلوب مشارکت) و چالشهای سیاسی ـ ساختاری (فقدان جامعه مدنی، سازوکار معیوب مشارکت، نگرش به مشارکت، رونق اندک تعاملات حکومت ـ مردم). بهطور کلی، شکل پایدار و منسجم مشارکت در کشور ما شکل نگرفته و مشارکت در ایران همواره با موانع اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی و نبود فضایی برای تمرین و ممارست مواجه بوده است.